دانلود پایان نامه ارشد : اثربخشی گروه درمانی با رویکرد «شناختی-رفتاری» و «روان نمایشگری» |
فصل دوّم: مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی
2- مبانی نظری تحقیق————– 13
2-1- الگوی زیستی افسردگی——— 13
2-2- الگوی روان پویشی افسردگی—– 14
2-3- درمان روان پویشی افسردگی—– 15
2-4- الگوهای شناختی افسردگی —- 16
2-5- درمان شناختی—————- 17
2-6- الگوی درماندگی آموخته شده افسردگی استبلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد—— 18
2-7- رویکرد رفتار درمانی———— 18
2-8- رویکرد مراجع- محور———– 19
2-9- رویکرد گشتالت درمانی——— 19
2-10- رویکرد وجودی————– 19
2-11- رویکرد منطقی-عاطفی-رفتاری– 20
2-12- رویکرد تحلیل تبادلی———- 20
2-13- رویکرد شناختی————– 20
2-14- رویکرد جامع یا انتخابی——– 21
2-15- رویکرد سایکودراما یا روان نمایشگریبلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد———— 21
2-16- تحقیقات انجام شده در رابطه با موضوع پژوهشبلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد— 22
2-16-1- تحقیقات خارج از کشور—– 22
2-16-2- تحقیقات داخلی کشور—— 29
2-17- فرضیهها—- 48
فصل سوّم: فرآیند روش شناختی
3- فرآیند روش شناختی————- 50
3-1- مقدمه —– 50
3-2- جامعه آماری روش نمونه گیری — 50
3-3- ویژگیهای نمونه ————— 51
3-4- ابزارهای گردآوری اطلاعات و اعتبار و پایایی بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد——- 51
3-5- اعتبار و پایائی مقیاس افسردگی کودکان (CDI)بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد— 51
3-6- اعتبار پایائی پرسشنامه نگرشهای ناکارآمد(DAS)بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد- 53
3-7- روش اجرای تحقیق ———– 54
3-8- روش تجزیه و تجلیل دادهها—– 58
فصل چهارم:یافتههای پژوهش
4- یافته های پژوهش—————- 60
1-4- مقدمه——- 60
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
5- بحث و نتیجه گیری————— 73
1-5- یافته های پژوهش————- 73
2-5- پیشنهادات— 78
2-5-1- پیشنهادات مبتنی بر نتایج تحقیقبلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد————- 78
2-5-2- پیشنهاد به پژوهشگران بعدی– 78
3-5- محدودیت پژوهش———— 79
منابع فارسی —— 81
منابع انگلیسی—— 89
– مقدمه
افسردگی مرضی[1]، به قدری شایع است که سرماخوردگی روانپزشکی، لقب گرفته است. (سلیگمن، 1975، به نقل از هاوتون، سالکوس و کلارک[2] 1942) در هر مقطع معینی اززمان، 20-15 درصد بزرگسالان، در سطح قابل توجهی، از نشانههای افسردگی، رنج میبرند. حداقل، 12 درصد به میزانی از افسردگی که آنها را در
مرحلهای از زندگی، به سمت درمان بکشاند، مبتلا هستند و حدس زده میشود که حدود 75 درصد موارد بستری در بیمارستانهای روانی را موارد افسردگی تشکیل میدهند. به دلایلی که هنوز روشن نیست، در جوامع صنعتی غرب، افسردگی در بین زنان، تقریباً دو برابر این میزان در مردهاست (براون و هریس، 1978، به نقل از هاوتون و همکاران، 1942).
بنظر نمیرسد که فقط یک عامل بتواند وقوع افسردگی را تبیین کند، بلکه افسردگی از تعامل بین چندین عامل مختلف، حاصل میشود و شروع و سیر آن به متغیرهای مختلف زیستشناختی، سابقه بیماری، محیطی و روانی- اجتماع مربوط میشود. از میان این متغیرها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: اختلال در کارکرد
ناقلهای عصبی، سابقه افسردگی یا الکلیسم در خانواده، از دست دادن والدین در دوران کودکی و یا مورد بیتوجهی آنان قرار گرفتن، رویدادهای منفی اخیر در زندگی، داشتن همسر عیبجو یا متخاصم، فقدان حمایت اجتماعی مناسب و فقدان دراز مدت احساس ارزشمندی (هاوتون و همکاران، 1942).
محتوای تفکر افسرده ساز برحسب «مثلث شناختی» طبقهبندی شده است. این مثلث، شامل نگرش مخدوش و منفی نسبت به موارد زیر میشود:
1- خویشتن («به هیچ دردی نمیخورم»)؛
2- تجارب فعلی («هیچ یک از کارهایی که میکنم درست از آب درنمیآیند»)؛
3- آینده («هیچ وقت حالم بهتر نخواهد شد») (هاوتون و همکاران، 1942).
وقتی بیمار قادر شد که با مهارت، افکار خود آیند منفی خود را تشخیص دهد و با آنها چالش کند، کانون درمان به فرصتهای ناکارآمد زیرساخت آنها منتقل
میشود.این فرضها چند مشخصه قابل تمیز دارند:
1- واقعیت تجربه انسانی را منعکس نمیسازند.
2- انعطافناپذیر، بیش از حد تعمیم یافته و افراطی هستند و تغییرپذیری در شرایط مختلف، در آنها مورد توجه قرار نمیگیرد.
3- به جای آنکه رسیدن به هدف را آسانتر سازند، دشوارتر میگردانند.
4- در برابر تجارب معمولی نسبتاً مقاومند.
لام (1998) بیان میدارد که نگرشهای ناکارآمد[3] بعنوان یک عامل زمینهساز در شروع دورههای افسردگی بصورت مستقیم و یا بعنوان یک عامل آسیبپذیری[4] تحت شرایط فشارزای محیطی تلقی شده است.مطالعات با روش مقطعی نشان دادند که نگرشهای ناکارآمد با شیوع افسردگی ارتباط دارد. سطوح بالای نگرشهای ناکارآمد با دورههای طولانیتر حملات افسردگی و بازمانهای کوتاهتر بین دورههای عود همبستگی دارد (ابراهیمی، نشاطدوست، کلانتری، مولوی و اسداللهی، 1386).
نوجوانی با تغییرات فیزیکی بلوغ آغاز میگردد. نوسان هیجانی شدید و دشوار آغاز نوجوانی را گروه همتایان همان جنس میتوانند تعدیل را اداره کنند. ارتباط گروهی، واسطه روند هیجانی نفوذ- جدایی[5] از والدین میباشد و باعث افزایش تکامل احساس هویت میشود، زیرا تأثیر گروه در تکامل نوجوان مهم است.گروه یک درمان طبیعی و بدیهی و انتخابی برای نوجوان است (وینر[6]، 1997، به نقل از شکیبائی، تهراندوست، شهریور، آثاری، 1383).
در دو دهه گذشته افسردگی در کودکان و نوجوانان موضوع نظری و بالینی مورد توجهای بوده است. افسردگی در هر سنی قابل توجه است دانشمندان معتقدند که افسردگی حاد[7] در بین کودکان بسیار شایع است. حدود 2 درصد کودکان 12-6 ساله و 4 درصد نوجوانان به افسردگی مبتلا هستند. کودکانی که مبتلا به افسردگی عمده هستند بیشتر احتمال دارد که تاریخچه خانوادگی افسردگی را داشته باشند، همچنین نوجوانانی باافسردگی احتمالاً تاریخچه خانوادگی افسردگی را دارند با این وجود، عوامل خطرساز برای گسترش افسردگی در این دوره عبارتند از: فشارروانی و کشیدن سیگار، بیماریهای مزمن مانند دیابتها، سوءاستفاده یا نادیده انگاشتن و دیگر ضربهها، مانند بلایای طبیعی (لوینسون[8] و همکاران، 1998، به نقل از رجبی، 1382).
بیر ماهر (1989) بیان میدارد که اختلالات افسردگی در دوران کودکی و نوجوانی میتواند منجر به بیماری، مشکلات بین فردی و روانی- اجتماعی شود. همچنین این اختلال در نوجوانان میتواند خطر افزایش سوء مصرف مواد و رفتار خودکشی را افزایش دهد (رجبی، 1382).
با توجه به شیوع افسردگی که 75% موارد بستری را در بیمارستانهای روانی به خود اختصاص داده است. روان درمانی فردی نمیتواند پاسخگوی این مشکل باشد. از این رو کارشناسان این رویکرد کوشیدهاند که از گروه درمانی بجای روان درمانی فردی که از نظر هزینه وحدت درمان با صرفهتر است با عنوان گروه درمانی شناختی- رفتاری[9] سود جویند (هاوتون و همکاران، 1990، به نقل از نصرآبادی و همکاران 1382).
رویکرد روان نمایشگری[10] تقریباً با دیدی منحصر به فرد به افراد و مشکلات آنها مینگرد و همچنین روشهای بسیار بدیعی را برای درمان و بهبود این مشکلات پیشنهاد میکند این روش ترکیب فوقالعاده ماهرانهای از روانشناسی و هنر است که توسط مورنو[11] ابداع شد. مورنو عقیده دارد که گروه به خودی خوددرمان بخش است و استفاده از هنر ایفای نقش راه چاره جدیدی برای حل مشکلات روانی- اجتماعی است. از دید او مشکل یک شخص، ناتوانی در اجرای وظایف مربوط به یک نقش اجتماعی است و این رویکرد راهی برای تمرین نقشهای اجتماعی در بستری گروهی است (حسینی، 1390).
به نظر میرسد که تشکیل گروه درمانی برای نوجوانان نتیجه بخشتر است و در بین روشها رویکرد روان نمایشگری برای گروه نوجوانان شیوه بسیار با ارزش و کارآمدتری است، زیرا ضمن ایجاد فضایی امن، به وسیله فراهم کردن فرصت برای تعویض نقشها، به درک بهتر آنان از نحوه ارتباط در وقایع جاری و گذشته و دیدن جهان از دریچه چشم دیگران، کمک میکند ضمن اینکه به نوجوان فرصت بیرونریزی چیزهایی را میدهد که هرگز در جهان واقعی امکان یا اجازه آن برای او فراهم نمیشود. همچنین در سایکودراما، فرصت بهبود روابط بین فردی (حرفهای- مشخصی) از طریق بازی نقش و گفتگو درآینده و دستیابی به نتایج علمی و تجربی آن مهیا میگردد (حسینی، 1390).
کودکان زندانی غالباً کسانی هستند که در کانون خانوادهای نابسامان،
خانوادهای که از فروغ پرتو محبت، گرم و روشن نشده است، پا به عرصه وجود نهادهاند و یا احیاناً از کودکی بنا به عللی، مفهوم زندگی ثابت خانوادگی را درک نکردهاند و یا حداقل به جای محبت از ترحم دیگران برخوردار شدهاند و در نتیجه رشد عاطفی شخصیت آنان متوقف مانده است. این محرومین لطف و محبت، این قربانیان جهل و بیمهری خانواده و محیط، ناچار نیاز به خودنمایی و جلب توجه خود را از راههای دیگر که به زیان اجتماع است، ارضا میکنند. دختران زندانی چه بسا به فحشا تن درمیدهند، و به خاطر اطفاء عطش محبت خویش به سهولت فریب تملق و زبان بازی مردان هوسران را میخورند و پسران زندانی ممکن است به آسانی علیه قانون و اجتماع قدبرافراشته و دستهای خود را به جرم و جنایت بیالایند و به هر گونه دروغ و تقلب و دزدی و پستی تن بدهند و غالباً بدبین و کینهتوز نسبت به همه کس باشند (قرمز چشمه، 1384).
1-2- بیان مسأله
افسردگی یکی از شایع ترین مشکلات حیطه سلامت روان در جهان و علائم افسرده ساز، رایج ترین شکایت نوجوانان می باشد. میزان شیوع افسردگی در کودکان 4/0 تا 5/2 درصد و در نوجوانان 4 تا 8 درصد در آمریکا برآورد شده است و میزان شیوع آن در طی عمر برای نوجوانان سنین 15 تا 18 سال 4 درصد تخمین زده شده است (رجبی1382).
بی تردید از آنجائی که نوجوانان یکی از گروههای در معرض خطر جدی این اختلال میباشند لازم و ضروری است که از روشهایی علمی جهت بهبود علائم آنان استفاده نمود(رجبی1382).
افراد به منظور برطرف کردن نشانههای ویژه یا مشکلات روانی مانند افسردگی، مشکلات جنسی، اضطراب و اختلالهای روان تنی در گروه درمانی شرکت میکنند، در گروه درمانی عوامل ناهشیار و گذشته فرد در بازسازی جنبههای اصلی شخصیت مورد توجه قرار میگیرد بنابراین، طول مدت گروههای درمانی در مقایسه باروشهای دیگر به مراتب بیشتر است. هدف کلی گروه درمانی افزایش آگاهی افراد از خودشان و دیگران و کمک به آنها در جهت روشن ساختن تغییراتی است که در زندگی مایلاند بد آنها دست یابند و فراهم ساختن ابزارهای لازم برای انجام این تغییرات (کوری[12]، 1942).
در اجرای گروههای درمانی از روشهای مختلفی استفاده میشود؛ این روشها شامل موارد زیر هستند: فنون مربوط به ایجاد بازگشت به تجربههای گذشته، روشهای کار با پویههای ناهشیار، و شیوههایی برای کمک به اعضاء در جهت تجربه دوباره موقعیتهای آسیبزا بطوری که تخلیه هیجانی رخ دهد (کوری، 1942).
بلانتر[13]، (2000) بیان میدارد، رویکرد روان نمایشگری که از تصویرسازی ذهنی، تخلیل، اعمال بدنی و پویایی گروه استفاده میکند، ترکیبی از هنر، بازی، حساسیت عاطفی و تفکر صریح است که با تسهیل در رها کردن عواطف حبس شده، به افراد در کسب رفتارهای جدید و موثر و گشودن راههای نامکشوف، حل تعارض و همچنین شناخت قالب خویشتن کمک میکند (اسحاقی، 1389).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-17] [ 10:39:00 ق.ظ ]
|