دانلود پایان نامه ارشد : اینترنت رسانه جدید قرن بیستم |
والدین دوست دارند شاهد چه تغییراتی باشند ؟. 66
چرا کودک از تلویزیون استفاده می کند؟. 68
عملکرد تلویزیون: 75
چرا ما دارای رسانه های جمعی هستیم ؟. 77
نیازهای ویژه کودکان که تلویزیون آنها را برآورده می کند ، کدامند ؟. 79
محتوای خیال: 81
محتوای واقعیت.. 82
تلویزیون به عنوان خیال. 83
آیا تلویزیون مانعی بر سرا راه مسائل زندگی است؟. 85
تلویزیون به عنوان واقعیت.. 86
دو جهان.. 89
اهمیت خیال. 91
فصل چهارم: یادگیری از تلویزیون.. 92
چگونگی یادگیری از تلویزیون.. 93
موارد یادگیری اتفاقی.. 95
میزان هوش و رفتار كودك در ارتباط با برنامه های تلویزیون.. 100
چه آموزشی را باید انتظار داشته باشیم؟. 103
تلویزیون در مدرسه. 108
چگونگی اكتساب در كودكان.. 113
مقایسه. 115
فصل پنجم: تاثیرات جسمی و روانی تلویزیون بر كودكان.. 119
الگوی تأثیر- رسانه: 120
تلویزیون به كودكان چه می دهد؟. 120
الگوی تأثیر- كودك.. 127
الگوی تأثیر- تعامل. 130
دیگر ویژگیهای تعامل. 133
اثرات فیزیكی تلویزیون بر كودكان.. 135
آیا تلویزیون بر بینایی كودكان اثر بدی دارد؟. 136
آیا تلویزیون كودكان را خواب آلود و خسته به مدرسه می فرستد؟. 137
اثرات عاطفی تلویزیون بركودكان.. 138
اثرات شناختی تلویزیون بر كودكان.. 141
آیا تلویزیون حاوی تصویر غیر دقیقی از زندگی بزرگسالان است؟. 141
آیا تلویزیون موجب بزرگسالی زود رس میشود ؟. 143
اثرات رفتاری.. 145
آیا تلویزیون كودكان را منفعل می كند؟. 147
آیا خشونت ارائه شده در تلویزیون، آموزش خشونت می دهد؟. 153
نتیجه گیری : 157
پیامدهای منفی تلویزیون: 157
فصل ششم: اینترنت رسانه جدید قرن بیستم. 160
اینترنت چیست؟. 162
فواید اینترنت برای كودكان: 163
خطرات اینترنت : 164
سودجویان از اینترنت برای به دام انداختن كودكان استفاده می كنند: 164
مطالب نامناسب و غیر مجاز در اینترنت : 164
ارتكاب جرایم: بمبها، مواد مخدر، دزدی و شخصیتهای غیر واقعی.. 164
تهاجم به حریم خصوصی : 165
چگونگی اجتناب و كاهش خطراتی كه كودكان در ایترنت با آن مواجهند: 165
نتیجه گیری و آزمون فرضیات: 166
منابع مآخذ: 170
مقدمه:
كودكان ما امروزه در خانهای پا به دنیا می گذارند كه تلویزیون در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا دیگر بیش از آنكه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنویم این تلویزیون است كه داستانهای مربوط به انسانها، زندگی و ارزشهای آن را برای ما بیان می كند.
تلویزیون، امروزه به عنوان عمومیترین و پرمخاطب ترین رسانه جمعی، سهم عمدهای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارد.
تاثیر پذیری اكثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامه های ماهواره ای تلویزیونی بسیاری از اوقات كشورهای جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو كرده است.
تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری می یابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامه های تلویزیونی برای كودكان و خانواده های خود باشیم. این حق ماست و می بایستی عكس العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون فی نفسه مطرود نیست اما برنامه های تلویزیونی در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شكلی دیگر خطر برنامه های مخرب و منحط تلویزیونی احساس می شود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت می كنیم وقتی می خواهیم آنان را ساكت كنیم برای آنان تلویزیون روشن می كنیم و یا آنان را به تماشای برناه هایی كه خودمان هم نمی دانیم چه هستند دعوت می كنیم. خودمان هم متاسفانه عادت كرده ایم به آنچه پخش می شود فقط خیره شویم و نگاه كنیم. بشر با تولید نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی می تواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد اما به نظر می رسد تلویزیون یك مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسؤولیت خود را بپذیریم.
«تلویزیونی كه می تواند دارای اثرات كاملاً مخرب باشد می تواند به صورت ابزار مفیدی نیز در خدمت تعلیم و تربیت درآید تلویزیون می تواند چنین باشد ولی خیلی غیر محتمل است كه چنین بشود.»
ساخت برنامه های با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد اما افرادی كه بتوانند برای مدت زمان پخش برنامه های بد بسازند زیاد هستند و این مسأله را حل می كند.
نمی توان كودكان را برای زمانی كه در مقابل صفحه تلویزیون صرف می كنند سرزنش كرد و اینكه آنها تقصیری ندارند كه از طریق تلویزیون اطلاعات دگرگون شده را دریافت می دارند.
جان كندری می گوید: قرار نیست كه تلویزیون از بین برود از سویی خیلی كم احتمال دارد كه تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی كردن كودكان ایجاد كند.»
در گذشته كودكان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یك نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده می شد اما اكنون باید دریابیم كه كودكان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا می گیرند؟ عواملی كه محیط اطراف آنان را می سازد چه نام دارد؟ و تلویزیون به عنوان یكی از این عوامل چه می كند و چه باید بكند؟
در كتاب تلویزیون خطری برای دموكراسی زیر عنوان « چرا بچه ها تلویزیون تماشا می كنند؟» آمده است كه : انگیزه كودكان از نشستن در پای تلویزیون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای تلویزیون می پردازند ولی كودكان ضمن اینكه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به تلویزیون می نگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت كمتری برای تلویزیون قایل هستند و به آن با یك ساده باوری آگاهانه نگاه می كنند». تبلیغات تلویزیونی روی شخصیت كودكان، باورهای كودكان و اعمال كودكان به شدت مؤثر می افتد. معمولاً كودكان از دو سالگی تماشای فیلمهای كارتونی را شروع و تقریباً در 6 سالگی به تماشای تلویزیون عادت می كنند. یعنی قبل از اینكه به مدرسه بروند با تلویزیون دوست می شوند.
به نظر می رسد ورود تلویزیون به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است زیرا امروزه دانش آموزان در حالی قدم به مدرسه می گذارند كه به شدت از تكنیك تلویزیون و اثرات روانی آن متأثر شده اند و در حالی كه مكانیسم تصویری و بصری تلویزیون ریشه در اعماق آنان دوانده است با سیستم كتاب و حروف چاپی وارد یك نزاع درونی و روانی می شوند این درگیری قربانیان زیادی را می طلبد. كودكان و دانش آموزان كه نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند نوآموزانی كه قادر به درك تسلسل منطقی حتی یك پاراگراف نیستند و نمی توانند افكار خود را برروی چند جمله مكتوب متمركز كنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم ویا یك سخنرانی توجه كنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا حتی فراگیرند.»
كودكان بر خلاف بزرگسالان كه با دیگر رسانه ها ارتباط دارند بیشتر با تلویزیون در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه كودكان به تلویزیون این است كه به آنان امكان می دهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی كودكانه خود رسوخ كنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند. وقتی كودكان ما به دنیا می آیند باید كار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری به شكل صحیح روشن می شود و برآنان است كه كودكان را برای وظایف آینده آماده كنند اما وقتی دیگر كسی به كودكان كمك نمی كند كه دنیا را بشناسد آنان دست به دامان تلویزیون می شوند. در حال حاضر پدران و مادران وقت اینكه دنیای وسیع اطراف را به كودك بیاموزند از دست داده اند و از سویی تلویزیونی برای كودكان دست یافتنی ترین دریچه به دنیای افراد بالغ است. پس تلویزیون به كودك یك تصویر یا خیال دگرگونه ارائه میدهد زیرا در تلویزیون بیننده بیشتر از آنچه می بیند تأثیر می پذیرد و این نگرانی در مورد كودكان كه بزرگ می شوند وجود دارد.
تا زمانی که چارچوب نظری هر موضوع علمی مورد توجه و بررسی قرار نگیرد، فرایند پیشبرد تدریجی اهداف آن نیز دارای ابهام است. بدین منظور در این فصل مساله تحقیق و ضرورت و اهمیت آن و همچنین اهداف و روش تحقیق و روش گرداوری اطلاعات مطرح خواهد شد.
بیان مساله واهمیت موضوع تحقیق:
نتایج نظرسنجی درخصوص بررسی میزان استفاده كودكان و نوجوانان از رسانه ها كه به تازگی در مركز تحقیقات صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران انجام شده است، نشان می دهد 9/99 درصد كودكان و نوجوانان به تلویزیون دسترسی دارند و این گروه در شبانه روز به طور متوسط 4 ساعت و 16 دقیقه تلویزیون تماشا می كنند.
كودكان و نوجوانان از بین شبكه های تلویزیونی، بیشتر برنامه های شبكه پنج (44 درصد) و سه سیما (42 درصد) را تماشا می كنند. همچنین 52 درصد از این گروه به رادیو دسترسی دارند كه 32 درصد شنوندگان كودك و نوجوان به شبكه پیام گوش می دهند.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-17] [ 03:32:00 ق.ظ ]
|