دانلود پایان نامه ارشد: بررسی اثر مایکوریزا و کود پتاسیم بر عملکرد و تغذیه گیاه گشنیز در شرایط … |
شوند(قاسمی و همکاران،1995).
شوری ثانویه
یکی از دلایل عمده شوری ثانویه پاکسازی زمین و جایگزینی گیاهان یکساله بجایپوشش گیاهیپایا است. در آب و هوای خشک و نیمه خشک آب استفاده شده توسط پوشش گیاهی بومی منطقه،در تبادل با بارندگی سالیانه است. ریشههای عمیق گیاهان بومی نشان دهنده پایین بودن سطح سفرههای آبی میباشند.پاکسازی و آبیاری این توازن را بر هم میزند،بطوری که بارندگی از یک سو و آبیاری از سوی دیگر،آب را به میزانی بیش از نیاز گیاه فراهم کرده و این فزونی آب ،سفرههای آب را بالا کشیده و نمکهایی را که قبلا در قسمتهای عمیق خاک ذخیره شده بودند حرکت داده و آنها را تا منطقه ریشه بالا میآورد. با استفاده گیاهان از آب، نمک در خاک باقی مانده لذا در مصارف بعدی، آب موجود در خاک شورتر میشود. سفرههای آب همچنان به سمت بالا و نزدیک سطح زمین کشیده میشوند و با تبخیر آب،نمکها در سطح زمین باقی می مانند و این نمکها میتوانند وارد جریان آب شده و شوری را افزایش دهند (میرمحمد میبدی ،1381).
شوری خاک مشکل جدی در تمام جهان است و به طور قابل توجهی باعث کاهش بهره برداری در زراعت میشود(داسیلوا[9] و همکاران،2008). تخمین زده میشود بیش از 800 میلیون هکتار از اراضی جهان تحت تاثیر شوری واقع شده است(فائو[10]،2008). وحدود0.020 از زمینهای شورناشی از سیستمهای نامناسب آبیاری میباشند(میاک[11] و همکاران،2006). از آنجایی که تنش شوری یک تهدید بزرگ زیست محیطی برای کشاورزی محسوب میشود، لذا درک پاسخهای پایه فیزیولوژیکی و بیوشیمیای گیاهان به تنشها،در افزایش بهره وری کشاورزی امری حیاتی است.
1-3 شوری و گیاه
بر اساس توانایی رشد درمحیطهای با غلظتهای متفاوت نمک، گیاهان به گلیکوفیتها(شیرین رست ها) و هالوفیتها (شور رستها) تقسیم بندی میشوند. اکثرگیاهان گلیکوفیت هستند و نسبت به استرس نمک بردبار نیستند(سایرام و تایگی[12]،2004). وبالعکس هالوفیتها در غلظت 100تا200 میلی مولار کلرید سدیم قادر به کامل کردن چرخه زندگیشان می باشند(زالبا و پین من[13]، 1998).
هالوفیتها به دو گروه اجباری و اختیاری تقسیم میشوند:
گروه اول در محیط غیر شور قادر به رشد نیستند در حالی که گروه دوم در محیط شور و غیر شور به خوبی رشد میکنند. مکانیزم ایجاد مقاومت در هالوفیتها براین اساس است که گیاهان املاحی نظیر سدیم و کلر را از طریق ریشه جذب و به قسمتهای هوایی انتقال داده و در واکول سلولهایشان نگهداری میکنند و به این طریق پتانسل اسمزی سلولهای خود را تنظیم میکنند. در حالی که گلیکوفیتها که اغلب گیاهان زراعی را شامل میشوند فاقد چنین مکانیسمی هستند(سرمدنیا،1374).
در طی هجوم و پیشرفت استرس نمک در درون گیاه، فرایندهای مهمی نظیر فتوسنتز، سنتز پروتین و متابولیسم لیپید تحت تاثیر قرار میگیرد. نخستین پاسخ گیاه، کاهش در سرعت توسعه سطح برگ و متعاقبا با تشدید استرس توسعه برگ متوقف میشود و چنانچه استرس فرونشیند، گیاه مجددا رشد خود را از سرمیگیرد(پاریدا و داس[14]، 2004). مکانیزمهایی که برای ایجاد بردباری نسبت به اثرات خاص شوری در گیاهان روی میدهد در دو گروه مهم جای دارند، دستهای از آنها ورود نمک را به داخل گیاه محدود میکنند و دستهای دیگر غلظت نمک را در سیتوپلاسم کاهش میدهند(مودگال[15] وهمکاران،2010).
گیاه در طی استرس، ممکن است برابر آن استقامت کند و توسط مکانیزمهایی از آن موقعیت رهایی یابد این بردباری درسطح سلولی روی میدهد و پاسخ گیاه به جنس، ژنوتیب، طول مدت و شدت استرس، سن و مرحله نموی نوع سلول و اندام سلولی بستگی دارد. یکی از سازگارهایی که در سطح سلول روی میدهد، سازگاری اسمزی است بدین معنی که پتانسیل اسمزی سلول پایین آورده میشود به طوری که برای ابقاء تورژسانس گیاه به حد مطلوب برسد(یوکی[16] و همکاران،2002).
1-4 مکانیسم اثر شوری
غلظت بالای نمک در محیط ،انواع مختلف تنشهای فیزیکی و شیمیایی را در گیاهان سبب میشود و واکنشهای پیچیدهای را القا میکند کهسبب تغییرات در مورفولوژی، فیزیولوژی و متابولیسم گیاه میگردد(همائی، 1381). تنش شوری در دو جزء میباشد که اثرات منفی بر رشد گیاه دارند،جزء اسمزی و جزء یونی(فلاورز [17]و همکاران،1977). غلظتهای بالای نمک،پتانسیل آب در خاک را کاهش میدهند و سبب القاء تنش آبی در گیاهان میشوند. این مورد به عنوان جزء اسمزی محسوب میگردد. از طرف دیگر،یونهای خاصی برای گیاهان گلیکوفیت سمی میباشند،که این مورد بعنوان جزء یونی تنش شوری شناخته میشود.+Na وCl–از فراوانترین یونهای سمی میباشند اگر چه سایر یونها نیزمیتوانند سبب بروز مشکلاتی شوند، نظیر( SO4،NH4+،NO3).صدمات ناشی از شوری عمدتا به تجمع بیش از حد Na+وCl–در برگها نسبت داده میشود که باعث عدم تعادل عناصر مغذی میشوند. زیرا این یونها، غلظت کلسیم، منیزیم و پتاسیم را کاهش میدهند(ینگر و ردی[18]،1996).
جایگزینی پتاسیم به وسیله سدیم در واکنشهای بیوشیمیایی و تغییرات ساختاری و عدم عملکرد پروتئینها در نتیجه نفوذ سدیم و کلر و تداخل با واکنشهای غیر کووالانسی بین اسیدهای آمینه،عوامل ایجاد سمیت یونی میباشند(دودما و مهاسنه[19]،1986). نسبت بالای سدیم به پتاسیم در سیتوسول،برای همه فعالیتهای طبیعی سلول گیاهی ضروری است(جشک و ولف[20]، 1985). سدیم با جذب پتاسیم از طریق ناقلان همبر رقابت میکند،همچنین ناقلین همبر ویژه پتاسیم را در سلول ریشه بلوکه میکند. این امر سبب میشود در درجات سمی سدیم، غلظت پتاسیم برای واکنشهای آنزیمی و تنظیم اسمزی کافی نباشد. عدم توازن متابولیکی ایجاد شده به وسیله سمیت یونی،تنش اسمزی و کمبود عناصر غذایی تحت شوری،همچنین ممکن است به تنش اکسیداتیو منجر گردد(بای و سوی[21]، 2006).
در تنش شوری ،یونهای سدیم از طریق کانالها یا ناقلان کاتیونی وارد سیتوسول ریشه میشوند و یا از طریق یک مسیر آپوپلاستی وارد جریان شیره خام در آوند های چوبی میشوند،وبستگی به گونه گیاهی دارد(نیو [22]و همکاران،1995).
با توجه به رفتار سیستم ریشهای، گیاهان مقاوم به شوری به دو گروه ion-inclusive وion-exclusive تقسیم میشوند.
گروه اول دارای مکانیسمهای سازشی متنوعی هستند که رسیدن نمک به بخشهای هوایی به جز در مقادیرخیلی کم را،محدود میکنند.این مکانیسم ها شامل جذب بعضی یونهای خاص توسط ریشه،تجمع کلرید سدیم در ریشه و ترشح یونها از داخل ریشه به خارج است. در مقابل،گروه دوم نمک را به مقدار زیادی جذب کرده و در ساقه ها و برگهای خود ذخیره میکنند. در این حالت،سازشهای اصلی بر اساس دور نگه داشتن سدیم و کلر از سیتوسول به وسیله ذخیره در واکوئول یا دور نگهداشتن این یونها از خود سلول است(گرین وی و مونز[23]،1980).
1-6 قارچ های مایکوریز
واژه میکوریز از دو کلمه (Mykes) به معنای قارچ و (Rhiza) به معنای ریشه گرفته شده است و برای اولین بار در سال 1885 میلادی معرفی گردید. این ارتباط نوعی همزیستی متقابل است که بین برخی از قارچ های بازیدیو مایست ها، زیگو مایست ها، آسکو مایست ها و گلومرومایست ها و گیاهان ایجاد می شود و هر دو شریک از این همزیستی بهره می برند(موکرجی، 1996). در این همزیستی، گیاهان عالی از مواد جذب شده به وسیله قارچ ها استفاده کرده و از سوی دیگر قارچ ها مواد غذایی مورد نیاز خود را از محصولات فتوسنتزی و هیدرات کربن گیاهان عالی تامین نموده و رشد و نمو می یابند(شارما، 1995).
ریشه گیاهان زیستگاه مناسبی برای میکرو ارگانیسم های خاک است و به طور طبیعی بیشتر گیاهان در طبیعت با قارچ های همزیست ریشه رابطه برقرار می کنند. میکوریز نوعی همزیست ارتباط بین برخی از قارچ ها با ریشه گیاهان می باشد. میکوریزها در طبیعت در تامین نیازهای آبی و تغذیه ای گیاهان نقش موثری دارند. قارچ های میکوریز به وسیله تشکیل هیف های منفرد و توسعه یافته شبکه ای، کمک به جذب منابع سیال و غیر سیال می کنند. هیف های شبکه ای عموما دریافت منابع غذایی سیال را در بعضی از گیاهان افزایش می دهند و به روش های مختلفی در رشد گیاهان موثر بوده و در مقابل با فرستادن اندامک مکنده خود به داخل سلول میزبان، به خصوص در ناحیه زیر اپیدرم(کورتکس)، مواد مورد نیاز خود را دریافت می کنند( عامریان،1371).
قارچ های میکوریز در حقیقت عوامل عمده افزایش دهنده جذب عناصر جذب عناصر از خاک هستند. تفاوت اساسی ارتباط میکوریزایی و ارتباط عمومی جانداران و گیاهان در این است که نه تنها سطح ریشه ها(ریزوسفر) با قارچ های میکوریز ارتباط نزدیک دارند، بلکه در این قارچ ها نفوذ درون بافتی نیز دارند. ولی تفاوت اساسی میکوریز با عوامل بیماریزا در این است که در این رابطه هم میزبان و هم شریک قارچی حالت طبیعی خود را حفظ می کنند(عامریان،1371).
ارتباط میکوریزایی معمولا در تمام مناطق آب و هوایی خشک و مرطوب صورت می گیرد. قارچهای میکوریز در خاک مناطق مرطوب شمالی، مناطق خشک قطب جنوب، جنگل های پرباران مناطق گرمسیری، مناطق خیلی گرم و حتی در مرداب ها نیز یافت می شوند. در اکوسیستم های طبیعی بیشتر سیستم های ریشه ای می توانند با قارچهای میکوریز همزیست شوند و وجود میکوریز برای پایداری رشد برخی از گونه های گیاهی مثل ارکیده ها ضروری است.بسیاری از خانواده های گیاهی در شرایط میکوریزایی، رشد بهتری را بخصوص در شرایط کمبود عناصری چون فسفر و روی نشان می دهند. تخمین زده شده که حدود 95درصد از گونه های گیاهان آوندی دارای رابطه میکوریزایی می باشند و تقریبا تمام بازدانگان و در حدود 85درصد نهاندانگان قادر به تشکیل این همزیستی هستند. بنابراین بازدانگان برای بقاء خود در طبیعت به قارچ های میکوریز محتاج می باشند(تراپ،1997).
با مطالعه بر روی مورفولوژی گیاهان فسیلی، مشخص شد که قارچ های میکوریز آربوسکولار در دوره تریاسیک(Teriassic) به خوبی توسعه یافته اند و اجزای ساختمانی بسیاری از قارچ های میکوریز نیز در دوره دونین (Devonian) دیده شده است. تیپ های دیگر میکوریز بعد از تکامل آسکومیست ها و بازیدیومیست ها نمو یافتند و تیپ های مختلف همزیستی در گیاهان مختلف توسط قارچ های مختلف به وجود آمد(تراپ،1997). اطلاعات به دست آمده از واکنش های مولکولی میکوریزای همزیست هنوز قابل بحث است. مشخص شده است که سیگنال های مولکولی بین گیاه و قارچ مبادله می شود و این سیگنال ها از سیگنال هایی که باعث ایجاد واکنش های بیماریزایی می شوند قابل تشخیص می باشند. این سیگنال ها ممکن است شامل موادی چون لکتین ها و یا ترکیبات القاکننده مترشحه توسط قارچ ها باشند که باعث ایجاد واکنش در میزبان در حضور قارچ میکوریز و نیز سایر میکروارگانیسم های مهاجم می شوند(تراپ،1997).
1-7 گشنیز
شکل( 1- 1 ) گشنیز
گشنیز نوعی سبزی با نام علمی Coriandrum sativum است. نام گونه این گیاه C.Sativumو از راسته کرفس سانان و تیره چتریان و سررده Coriandrum می باشد. این گیاه بومی جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا است و ارتفاع آن تا نیم متر هم می رسد. اغلب گشنیز تولیدی ایران که حدوداً ۶۵ درصد کل کشور می باشد در شهرستان نهاوند استان همدان و بقیه در شهرستان هایی نظیر اقلید و… برداشت می شود و بصورت خشک وارد بازار می شود. گشنیز گیاهیاستعلفی، یک ساله، بی کرک، به ارتفاع 30 تا 60 سانتی متر وبا طول دوره رشد 100تا120 روز است که در بسیاری از کشورها به عنوان گیاهی بهاره و در برخی کشورهای مدیترانه و جنوب شرقی آسیا به عنوان گیاهی زمستانه کشت می شود. این گیاه دارای ساقه راست، شفاف و کم و بیش شیار دار است. منشا آن را به نواحی جنوب غرب آسیا و مدیترانه نسبت می دهند. گل های کوچک و ریز به رنگ سفید یا صورتی مجتمع چتری مرکب دارد. برگ های آن به دو نوع متمایز، یکی در قاعده و منقسم به قطعاتی با لوب های کم عمق و دندانه دار و دیگری در طول ساقه و دارای پهنکی منقسم به رشته های باریک و نخی وجود دارد. سرشاخه های آن به صورت تازه در سالاد و سوپ، بذر آن در صنایع غذایی و به عنوان چاشنی مورد استفاده قرار می گیرد(تراپ،1997)(شکل 1-2).
گشنیز گیاه بومی جنوب اروپا و مناطق مدیترانه است و در بیشتر نقاط ایران نیز می روید. از زمان های قدیم وجود داشته و حتی مورد مصرف مصری ها بوده است. بقراط این گیاه را می شناخته و برای درمان بیماری های مختلف از آن استفاده می کرده است. در قرون وسطی ضعف جنسی را با گشنیز درمان می کردند. پزشکان قدیم عقیده داشتند گشنیز از سرایت امراض جلوگیری می کند، از این رو به افراد مبتلا به آبله دستور می دادند که آب گشنیز را به دور چشم هایشان بمالند تا میکروب آبله به چشم ها سرایت نکند.
ساختار شیمیایی
میوه گشنیز دارای 75درصد آب و 13 تا 20درصد مواد چرب(مرکب از گلیسریدهای اسید اولئیک، اسید پالمتیک، اسید پترو سلینیک، اسید لینولئیک) است. مقدار کلی اسانس در انواع مرغوب میوه ها به یک درصد می رسد. اسانس میوه دارای 50درصد ترکیب لینالول[24](Linalool) می باشد. محتوای ساختار دانه گشنیز در جدول 2-1 آورده شده است. حضور آلدهیدها منجر به ایجاد عطر و بو در دانه گشنیز می شود. افزایش بوی شیرین در این گیاه به دلیل حضور لینالول است(تراپ،1997). دانه گشنیز حاوی 03/0 تا 6/2درصد روغن فرار و 9/9 تا 7/27 درصد اسید چرب می باشد.
ویژگی درمانی
این گیاه در صنایع دارویی، آرایشی و بهداشتی و روغن میوه آن در صنایع غذایی و دارویی کاربرد دارد. در طب سنتی از خواص گشنیز که همانند زیره می باشد به عنوان هضم کننده غذا، ضد نفخ، اشتها آور، برظرف کننده دردهای عضلانی و آرام بخش استفاده می شود(اکبری نیا و همکاران،1385). از تخم گشنیز به عنوان طعم دهنده غذا، زیاد کننده شیر مادر، ضد نفخ و ضدعفونی کننده استفاده می شود. تمام قسمتهای گیاه مصرف درمانی داشته ولی مهمترین قسمت گیاه میوه آن است(عامریان ،1371).
ی نوشتهها
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-10-16] [ 06:18:00 ب.ظ ]
|