هویت می ­تواند به­عنوان ادراک عضو متعلق به گروه که شامل تجربه­ی مستقیم یا غیر­مستقیم از شکست­ها و موفقیت­های آن گروه است، تعریف شود. در این صورت عوامل مرتبط با هویت شامل، تشخیص ارزش­های گروه و اقدام مرتبط با آن در مقایسه با سایر گروه­ها، اعتبار گروه در رقابت با سایر گروه­ها یا حداقل آگاهی از دیگر گروه­هاست (اشفورث و مائل، 1989). هوستون و جاسپارز (1984) نشان دادند که افراد در تلاش برای کسب هویت اجتماعی مثبت به منظور ایجاد تمایزات روان‌شناختی عضو گروه خود یا دست‌یابی به تمایزات بین­گروهی­اند. بنابراین، اعتبار گروه می ­تواند بر توصیف اعضا از خود، در ارتباط با گروه، تاثیر بگذارد (اشفورث و مائل، 1989).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بر این اساس اعضای فعال در سازمان‌های تجاری نیز می­توانند به عنوان یک طبقه اجتماعی در نظر گرفته شوند. مطابق با نظریه هویت اجتماعی، عضویت سازمانی ممکن است به عنوان بعد مهمی از هویت فردی قلمداد شود و بر توصیف کارکنان از خود در ارتباط با سازمانی خاص تاثیر بگذارد. برای مثال، کارکنان نیز مانند طرفداران یک تیم ورزشی ممکن است موفقیت سازمانی را همانند موفقیت خود بدانند و سازمان­هایشان را با دیگران مقایسه کنند. تشخیص مثبت از ارزش­ها و اقدامات گروه می ­تواند مستقیماً بر هویت تاثیر گذارد. لذا، هویت اجتماعی، به طبع، خود مسؤلیت اجتماعی را به همراه دارد و می ­تواند انعکاسی از تمایزات مثبت در ارزش­ها و اقدامات سازمانی در مقایسه با سایر سازمان­ها باشد. بنابراین اگر کارکنان سازمان­هایشان را به عنوان عضوی با مسؤولیت اجتماعی در قبال جامعه بدانند، احساس تعلق به این سازمان معتبر، می ­تواند به خودی خود هویت فردی یا ادراک آن‌ ها از خود را ارتقاء دهد (برامر و همکاران، 2007 و اسمیت، 2001). مطابق با این نظریه، می­توان اظهار کرد که اگر کارکنان به خاطر عضویت در سازمانی که به مسؤلیت­های اجتماعی اهمیت می­دهد، احساس غرور کنند، گرایشات کاری آن‌ ها می ­تواند به گونه­ای مثبت تحت تاثیر قرار گیرد. وجود این احساس از اینجا ناشی می­ شود که برخلاف تصور معمول، فلسفه وجودی سازمان­ها، حتی مؤسسات اقتصادی، نه تنها سود بلکه تامین انتظارات ذینفعان اعم از داخل و خارج سازمان می­باشد (هندی، 2002 و دراکر، 2000). زیرا از این طریق است که پایدار بودن سود نیز تامین می­ شود. ضمناً انتظاراتی که جامعه در بعد اخلاقی، قانونی، اقتصادی و مصالح عمومی از سازمان­ها دارد، این است که آن‌ ها خود را به جامعه­ای که در آن به فعالیت می­پردازند، متعهد بدانند (کارول، 1979). بر این اساس هنگامی­که موضوع مسؤلیت در زندگی اجتماعی از جمله سازمان­ها مورد تحلیل قرار می­گیرد، نباید صرفاً حقوق صاحبان­سهام و موسسین یا حتی فقط رعایت چارچوب­های قانونی که به اجبار باید بدان تن داد، ملاک عمل سازمان­ها قلمداد شود. بلکه مسئول بودن باید به عنوان امری داوطلبانه و نوعی تعهد و وظیفه از سوی سازمان­ها به شمار آید (تاکالا و پالاب، 2000). در این­صورت است که مشروعیت سازمان از ناحیه ذینفعان برونی (ذینفعان اجتماعی و غیر اجتماعی، دولت و مشتریان) به پایداری می­انجامد و منافع پایدار، ارتقاء تعهد و مشارکت فعال ذینفعان از قابلیت پیش ­بینی برخوردار می­ شود.

 

عملکرد اجتماعی شرکت ( csp )

عملکرد اجتماعی شرکت، از سال­ها پیش در آمریکا و اروپا مورد توجه بوده است. درایران نیز معمولا شرکت­ها، کمک هایی در قالب خیریه و بشردوستانه انجام می­ دهند. اما آن چه که در این تحقیق از آن به عنوان عملکرد اجتماعی شرکت یاد می­ شود بسیار فراتر از این مفهوم است و شرکت­ها باید کلیه اثرات اجتماعی، اقتصادی و محیطی فعالیت­هایشان بر جامعه را مدنظر قرار دهند. رعایت عملکرد اجتماعی از سوی سازمان­ها، علاوه برآن که برای خود شرکت­ها بسیار سودمند است و نقش مهمی در بهبود جامعه و کاهش فقر دارد و از سوی دیگر، دستیابی به اهداف توسعه هزاره از قبیل ریشه کنی فقر و گرسنگی، برخورداری از آموزش اولیه در سطح جهان و ارتقای برابری جنسیتی، تنها با مشارکت شرکت­ها امکان پذیر است ؛ که به عنوان بخش بزرگی از جامعه نقش بزرگی از جامعه، نقش قابل توجهی در زندگی افراد دارند.

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...