کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


جستجو



آخرین مطالب


 



 

با توجه به اینکه در صدر ماده مذبور کلمه می‌تواند به کار رفته به نظر می‌رسد که ذینفع همیشه مجبور نیست که اضافه مساحت را قبول کند و مبلغ اضافی پرداخت نماید بلکه می توان گفت که ذینفع در صورت تمایل می‌تواند مساحت اضافی را قبول نکند و به فروشنده پس بدهد چون که متن ماده ۱۴۹ قانون ثبت در خصوص موارد اغلب است که معمولاً اشخاص به علت افزایش روبه رشد ملک حاضر به برگرداندن مساحت اضافی نیستند. به لحاظ نفعی که برای متصرفین و مالکین دارد .

 

چیزی که در این ماده مهم است این که در صورتی که ذینفع اضافه مساحت را مطالبه کند، مبلغ اضافی بر اساس اولین معامله که ‌در مورد آن پرداخت شده است محاسبه می شود. چون ممکن است نسبت به آن ملک معامله های متعددی شده باشد پس این خیلی به نفع ذینفع یا متصرف ملک است که قیمت اضافی را بر حسب اولین سند فروش پرداخت کند و مالک مساحت اضافی گردد. و باعنایت به ماده۱۴۹قانون ثبت قانون‌گذار اصل رابربقاعقوددرنظر گرفته است و هم چنین ذینفع نباید مساحت اضافی را مجاناً صاحب شود که این اکل مال به باطل است .

 

قانون‌گذار در ماده ۱۴۹ ق . ث . اصلاً از استرداد اضافی بین بایع و ذینفع سخنی به میان نیاورده و به ذینفع حق فسخ نداده است بلکه معامله را ابقاء ‌کرده‌است، این در حالی است که نسبت به اضافه مساحت بین مالک و خریدار قراردادی واقع نشده باشد و نیز اضافه مساحت در محدوده سند مالکیت بوده باشد و هم چنین به مجاورین تجاوز نشده باشد اما اضافه مساحت نسبت به مقداری که در معامله ذکر شده باید طوری باشد که عنوان اضافه مساحت به درد بایع نخورد. اما اگر آن زمینی که پلاک معینی دارد با قید این‌که مثلاً چهار صد متر است بفروشد و بعد معلوم گردد دو هزار متر است، این اضافی را اضافه مساحت نمی گویند و به یقین ماده ۱۴۹ قانون ثبت ناظر به آن نیست و مشمول عمومات است.[۱۷۱]

 

 

مبحث پنجم : مقایسه مواد ۳۵۵ ، ۳۸۴ و ۳۸۵ قانون مدنی و ماده ۱۴۹ قانون ثبت

 

درمواد ۳۵۵ و ۳۸۵ قانون مدنی مقدار نقش وصف را دارد ولی در ماده ۳۸۴ ق. م . مقدار نقش خود مبیع را ایفاء می‌کند و در ماده ۱۴۹ قانون ثبت مقدار هر دو نقش را ایفاء می‌کند . ماده ۳۵۵ ق . م . هم شامل کالاهای مختلف الاجزا می شود و هم کالای متساوی الاجزا . ماده ۳۸۴ ق . م . نیز در خصوص کالاهای متساوی الاجزا و مختلف الاجزا است ولی ماده ۳۸۵ ق . م . در خصوص کالاهای مختلف الاجزا می‌باشد . ماده ۱۴۹ ق. ث ‌و تبصره ان فقط در خصوص مختلف الاجزایی است که در خصوص آن ها سند مالکیت صادر شده است. مانند خانه و زمین که به جز اموال غیر منقولی که سند مالکیت دارد، اموال دیگری را شامل نمی شود.بابررسی مواد ۳۵۵ و ۳۸۵ ق . م ملاحظه می ‌گردد که این دو از نظر حکمی با هم فرق ندارند و هر دو ماده در صورت کم در آمدن مبیع ، برای مشتری ونیزدر صورت زیاد در آمدن مبیع ، برای بایع حق فسخ قائل شده اند. ماده ۳۸۴ ق . م شاید این توهم را ایجاد کند که این ماده در خصوص اموال تجزیه پذیر و تجزیه ناپذیر باشد. ولی از آن‌جایی که ماده ۳۸۵ ق . م . بلافاصله بعد از ماده ۳۸۴ ق . م . آمده است این توهم را برطرف می‌کند چراکه در ماده ۳۸۵ ق . م نمی توان مقدار را به عنوان رکن اساسی و چیزی که هر ذره یا هر واحد ان در مقابل هر واحد ثمن قرار بگیرد قرار داد لذا ماده مذبور در خصوص اموال تجزیه ناپذیر از قبیل خانه وفرش می‌باشد پس ماده ۳۸۴ ق . م ناظر به موردی است که مقدار ، وصف مبیع نیست بلکه میزان تعهد را مشخص می‌کند لذا در خصوص اموال تجزیه پذیر مانند کاغذ ، گندم و غیره است.

 

یکی از اساتید حقوق ‌به این امر اعتقاد دارند که ماده ۳۵۵ ق . م . به وسیله ماده ۱۴۹ ق . ث . نسخ شده است.[۱۷۲] ولی این ادعا را نباید پذیرفت زیرا حکم ماده ۱۴۹ و فرضی که مبنای آن قرار گرفته تنها ‌در مورد خرید و فروش املاک قابل اجراست . در حالی که مفاد ماده ۳۵۵ ‌در مورد سایر اموال نیز اجرا می شود و اختصاص به املاک ندارد .[۱۷۳]

 

باید گفت، از آنجایی که ماده ۳۵۵ ق . م . در تاریخ ۱۳۰۷ و ماده ۱۴۹ ق . ث. بعد از آن تاریخ به تصویب رسیده است و ماده ۳۵۵ ق . م . قانون عام مقدم و ماده ۱۴۹ ق . ث . قانون خاص موخر است. پس در این خصوص قانون خاص مقدم می‌باشد . از طرف دیگر ماده ۳۵۵ ق . م . هم شامل افزایش و هم کاهش است اما ماده ۱۴۹ ق . ث . فقط در خصوص افزایش است، پس رابطه این دو ماده عموم و خصوص من وجه است یعنی بعضی از اقسام این با بعضی از اقسام آن با هم اشتراک دارند و اشتراک آن ها در افزایش است. پس نسبت به مواردی که مبیع کم می‌آید ماده ۱۴۹ ق . ث . حکمی ندارد در نتیجه در خصوص کاهش ماده ۳۵۵ ق . م . حاکم است، پس تعارض در کاهش وجود ندارد. ولی ‌در مورد افزایش تعارض بین دو ماده مذکور به نظر می‌رسد این که ماده ۱۴۹ ق . ث . بیان نموده که در صورت افزایش ذینفع می‌تواند با پرداخت ثمن اولیه مساحت اضافی را تملیک کند و ماده ۳۵۵ ق . م . بیان کرده که در صورت اضافی بودن مبیع ، بایع حق فسخ دارد .

 

ولی در مقابل باید گفت که ماده ۱۴۹ ق . ث یک حکم استثنایی است و نمی توان از آن تفسیر به عمل آورد و اینکه اگر در شمول آن به موردی که ملکی به شرط داشتن مساحت معین فروخته می شود شک گردد به اصل عدم رجوع می شود و فقط در خصوص املاکی که سند مالکیت آن ها صادر شده است، می‌باشد . ولی ماده ۳۵۵ ق . م . شامل کلیه اموال متساوی الاجزاء و مختلف الاجزاء می‌گردد.با این اوصاف درخصوص افزایش نیز هیچ گونه تعارضی بین این دو ماده دیده نمی شود .

 

ماده ۳۸۴ ق . م ناظر به موردی است که مقدار ، وصف مبیع نیست ، بلکه میزان تعهد را مشخص می‌کند و مقدار نقش خود مبیع را دارد لکن در ماده ۱۴۹ ق . ث . مقدار نقش خود مبیع و هم وصف مبیع را ایفاء می‌کند. در ماده ۳۸۴ اگر مبیع کم درآید مشتری می‌تواند از خیار تبعض صفقه استفاده کرده و بیع را فسخ کند یا قیمت موجود را با تادیه حصه ثمن به نسبت موجود قبول نمایدو اگر اضافه درآید اضافه مال بایع است ولی در ماده ۱۴۹ ق . ث . حق فسخی پیش‌بینی نشده است و فقط در خصوص اضافه مساحت می‌باشد که قیمت اضافه مساحت از طرف ذینفع بر اساس ارزش مندرج در اولین سند پرداخت می‌گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 11:52:00 ب.ظ ]




ج) پرسشنامه فرسودگی شغلی

 

همبستگی درونی هر سه بعد پرسشنامه فرسودگی شغلی در نمونه اصلی با آلفای کرونباخ بین ۷۱% تا ۹۰%در حد قابل قبولی می‌باشد.ضرایب آزمون -بازآزمون در دوره های کوتاه تا یک ماه ۶۰% تا ۸۰% است.

 

دو مطالعه آزمون بازآزمون روایی را در مدت یکسال بررسی کردند .ضریب پایایی در نمونه ای از ۷۰۰ معلم ۳۳% تا ۶۷% و در نمونه دیگری شامل ۴۶ نفر شاغل در خدمات انسانی ۳۴/. تا ۶۲/. بود(مسلش و جکسون،۱۹۹۳)

 

در ایران نیز اعتبار و روایی این ابزار مورد بررسی قرار گرفته است.مومنی ضریب آلفای کرونباخ این آزمون را روی کارکنان بیمارستانی در اصفهان برای خستگی هیجانی ۸۸/. ، برای کفایت شخصی ۷۶/. ، مسخ شخصیت ۷۹/. و برای کل آزمون ۸۳/. به دست آورد.

 

میزان پایایی پرسشنامه تحقیق :

 

جهت بررسی پایایی پرسشنامه های تحقیق در هر قسمت یعنی :پرسشنامه پرسشنامه فرهنگ سازمانی ، پرسشنامه تعهد سازمانی و پرسشنامه فرسودگی شغلی از فرمول آلفای کرونباخ استفاده می‌گردد.

 

مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای پرسشنامه های مختلف مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از :

 

جدول مقدار پایایی پرسشنامه های تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عنوان پرسشنامه تعداد سئوالات مقدار ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه فرهنگ سازمانی ۳۶ ۰٫۸۷۴ پرسشنامه فرسودگی شغلی ۲۲ ۰٫۸۳۱ پرسشنامه تعهد سازمانی ۱۸ ۰٫۸۰۵

لذا با توجه به عدد بالا پرسشنامه های تحقیق از پایایی بالایی برخوردار است .

 

روش تحقیق :

 

این تحقیق به صورت پیماشی و کتابخانه ای می‌باشد و جهت بررسی فرضیات تحقیق اقدام به توزیع و جمع‌ آوری پرسشنامه در جامعه آماری تحقیق شده است و جهت بررسی فرضیات و سئوالات تحقیق اقدام به توزیع و جمع‌ آوری و تجزیه و تحلیل پرسشنامه های استاندارد پرداخته شد و با بهره گرفتن از آزمون های تحلیل آماری نظیر ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده می‌گردد.

 

متغیرهای تحقیق:

 

متغیر وابسته تحقیق :

 

فرسودگی شغلی

 

متغیر مستقل تحقیق :

 

فرهنگ سازمانی

 

تعهد سازمانی

 

در این تحقیق به بررسی رابطه میان مؤلفه‌ های فرهنگ و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی کارکنان شرکت نفت زاگرس جنوبی پرداخته می شود،که طرح کلی تحقیق به صورت زیر مطرح می‌گردد:

 

مؤلفه‌ فرهنگ سازمانی

 

فرسودگی شغلی

 

مؤلفه‌ تعهد سازمانی

 

روش آماری

 

در این تحقیق از آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام و تحلیل رگرسیون چند متغیره، همبستگی پیرسون در سطح معناداری ۵% به بررسی میزان ارتباط میان شاخص های فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی پرداخته می شود.

 

قلمرو مکانی و زمانی تحقیق :

 

قلمرو مکانی این تحقیق شامل شرکت نفت زاگرس جنوبی در حوزه ستادی آن واقع در شهر شیراز می‌باشد و زمان انجام این تحقیق زمستان سال ۱۳۹۲ و بهار سال ۱۳۹۳ صورت پذیرفته است.

 

فصل چهارم

 

یافته ها و تجزیه و تحلیل آن ها

 

مقدمه :

 

در این فصل به تجزیه و تحلیل پرسشنامه های جمع‌ آوری شده و بررسی فرضیات تحقیق با بهره گرفتن از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه اقدام می‌گردد .

 

الف)آمار توصیفی

 

جدول ۴-۱

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عنوان شاخص ها عنوان معیارها میانگین انحراف استاندارد فرهنگ سازمانی مشارکت ۳٫۵۹ ۰٫۷۱۲۶ انسجام ۳٫۷۰ ۰٫۶۴۰۲ قابلیت انطباق ۳٫۴۲ ۰٫۶۲۳۴ مأموریت‌ ۳٫۶۸ ۰٫۸۶۶۵ تعهد سازمانی تعهد عاطفی ۴٫۳ ۰٫۵۸۲۲ تعهد هنجاری ۳٫۸۹ ۰٫۷۸۲۲ تعهد مستمر ۴٫۰ ۰٫۷۸۷۲ فرسودگی شغلی خستگی هیجانی ۲٫۶ ۰٫۸۴۶۶ مسخ شخصیت ۱٫۸۹ ۰٫۸۵۸۱ احساس کفایت ۳٫۴ ۰٫۹۰۲۴

ب) آمار استنباطی تحقیق

 

فرضیات تحقیق:

 

    1. بین مؤلفه‌ های فرهنگ سازمانی با فرسودگی شغلی رابطه معناداری وجود دارد.

 

    1. بین مؤلفه‌ های تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی رابطه معناداری وجود دارد.

 

  1. تعهد سازمانی و فرهنگ سازمانی قادر به پیش‌بینی فرسودگی شغلی کارکنان می‌باشد.

فرضیه اصلی-۱- بین مؤلفه‌ های فرهنگ سازمانی با فرسودگی شغلی رابطه معناداری وجود دارد.

 

با توجه به اینکه بررسی و تحلیل سه شاخص فرسودگی در راستای مؤلفه‌ های فرهنگ سازمانی و به صورت سه زیر فرضیه زیر بررسی می‌گردد.

 

فرضیه اصلی ۱-۱ – بین مؤلفه‌ های فرهنگ سازمانی با خستگی هیجانی (به عنوان یکی از شاخص های فرسودگی شغلی) رابطه معناداری وجود دارد.

 

فرضیه اصلی ۱-۲ – بین مؤلفه‌ های فرهنگ سازمانی با مسخ شخصیت (به عنوان یکی از شاخص های فرسودگی شغلی) رابطه معناداری وجود دارد.

 

فرضیه اصلی ۱-۳ – بین مؤلفه‌ های فرهنگ سازمانی با احساس کفایت(به عنوان یکی از شاخص های فرسودگی شغلی) رابطه معناداری وجود دارد.

 

فرضیه اصلی ۲- بین مؤلفه‌ های تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی رابطه معناداری وجود دارد.

 

فرضیه اصلی ۲- ۱-بین مؤلفه‌ های تعهد سازمانی با خستگی هیجانی (به عنوان یکی از شاخص های فرسودگی شغلی)رابطه معناداری وجود دارد.

 

فرضیه اصلی ۲- ۲-بین مؤلفه‌ های تعهد سازمانی با مسخ شخصیت (به عنوان یکی از شاخص های فرسودگی شغلی)رابطه معناداری وجود دارد.

 

فرضیه اصلی ۲- ۳-بین مؤلفه‌ های تعهد سازمانی با احساس کفایت (به عنوان یکی از شاخص های فرسودگی شغلی)رابطه معناداری وجود دارد.

 

جهت تجزیه و تحلیل فرضیات بالا از آزمون همبستگی پیرسون استفاده می شود که به عنوان نمونه برای فرضیه اول به صورت زیر می‌باشد.

 

با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون مقدار عددی همبستگی محاسبه و معنی‌دار بودن این ضریب در سطح معنی‌داری ۰۵/۰ =ά با بهره گرفتن از آزمون معنی‌داری ضریب همبستگی (آماره آزمون ) و فرضیه‌ آماری مورد بررسی قرار گرفت: یعنی اگر مقدار =۰ ρ باشد یعنی رابطه معناداری میان شاخص ها وجود ندارد و اگر ≠۰ ρ یعنی رابطه معناداری میان شاخص ها وجود دارد که برای H0 و H1 داریم که:

 

H0 : بین مؤلفه‌ های فرهنگ سازمانی با خستگی هیجانی (به عنوان یکی از شاخص های فرسودگی شغلی) رابطه معناداری وجود ندارد.

 

H1: بین مؤلفه‌ های فرهنگ سازمانی با خستگی هیجانی (به عنوان یکی از شاخص های فرسودگی شغلی) رابطه معناداری وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ب.ظ ]




۱ـ۴ـ اهداف تحقیق

 

۱ـ۴ـ۱ـ هدف کلی :

 

هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی تاب­آوری روانی بر کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران کودکان ناشنوا می‌باشد.

 

۱ـ۴ـ۲ـ اهداف جزئی :

 

۱- تعیین اثربخشی آموزش تاب­آوری روانی بر کیفیت زندگی در بین مادران کودکان ناشنوا.

 

۲- تعیین اثربخشی آموزش تاب­آوری روانی بر امید به زندگی در بین مادران کودکان ناشنوا.

 

۱ـ۵ـ سوالات تحقیق

 

سوال اصلی

 

– آیا آموزش تاب­آوری روانی بر کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران کودکان ناشنوا مؤثر است؟

 

سوالات فرعی

 

۱-آیا آموزش تاب­آوری روانی بر کیفیت زندگی مادران کودکان ناشنوا مؤثر است؟

 

۲-آیا آموزش تاب­آوری روانی بر امیدبه زندگی مادران کودکان ناشنوا مؤثر است؟

 

۱ـ۶ـ فرضیه ­های تحقیق

 

فرضیه اصلی

 

آموزش تاب­آوری روانی بر کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران کودکان ناشنوا مؤثر است.

 

فرضیات فرعی

 

فرضیه یک :آموزش تاب­آوری روانی بر کیفیت زندگی مادران کودکان ناشنوا مؤثر است.

 

فرضیه دو :آموزش تاب­آوری روانی بر امیدبه زندگی مادران کودکان ناشنوا مؤثر است .

 

۱ـ۷ـ متغیرهای پژوهش

 

۱ـ۷ـ۱ـ متغیرهای مستقل

 

متغیرهای مستقل متغیری است که روی متغیر وابسته به صورت مثبت یا منفی تاثیر می­ گذارد. (خاکی، ۱۳۸۹: ۷۶).

 

متغیر مستقل این تحقیق عبارت است اثربخشی آموزشی تاب­آوری روانی

 

۱ـ۷ـ۲ـ متغیر وابسته

 

متغیر وابسته متغیری است که هدف محقق تشریح یا پیش ­بینی تغییری­پذیری در آن است به عبارت دیگر آن یک مغیر اصلی است که به صورت یک مسئله حیاتی برای تحقیق مورد بررسی قرار ‌می‌گیرد. با تجزیه و تحلیل متغیر وابسته و شناسایی عوامل مؤثر بر آن ‌می‌توان پاسخ­ها یا راه ­حل­هایی را برای مسئله شناخت (خاکی، ۱۳۸۹: ۷۵).

 

در این تحقیق کیفیت زندگی و امید به زندگی به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته می­ شود.

 

۱ـ۸ـ تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها

 

تعریف مفهومی به تعریف یک واژه توسط واژه دیگر اشاره دارد. تعریف مفهومی را باید به تعریف عملیاتی تبدیل کرده تا بتوان آن را مشاهده کرد. تعریف عملیاتی تعریفی است که بر ویژگی­های قابل مشاهده استوار است (سرمد و همکاران، ۱۳۸۹: ۴۰).

 

۱ـ۸ـ۱ـ تعریف نظری

 

تعاریف مفهومی:

 

  1. تاب آوری

تاب­آوری به عنوان حفظ سلامتی و عملکرد موفقیت­آمیز یا سازگاری با یک بافت و موقعیت تهدیدآمیز یا آزارنده تعریف می­ شود (عزیزی ابرقوئی، ۱۳۸۹).

 

گارمزی و ماستن (۱۹۹۱( تاب‌آوری را‌ ”یک فرایند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت‌آمیز با شرایط تهدیدکننده“، تعریف نمود‌ه‌اند. به بیان دیگر تاب‌آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است.

 

البته تاب‌آوری، تنها پایداری در برابر آسیب‌ها یا شرایط تهدیدکننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمی‌باشد، بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است. می‌توان گفت تاب‌آوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی، در شرایط خطرناک است افزون بر این، پژوهشگران بر این باورند که تاب‌آوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است (سیدمحمودی،۱۳۹۰: ۶).

 

کامپفر (۱۹۹۹) باور داشت که تاب­آوری، بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در شرایط تهدیدکننده) است و از این رو موجب سازگاری موفق در زندگی می­ شود. در عین حال کامپفر ‌به این نکته اشاره می­ کند که سازگاری مثبت با زندگی، هم می ­تواند پیامد تاب­آوری به شمار آید و هم به عنوان پیش آیند، سطح بالاتری از تاب­آوری را موجب شود. وی این مسأله را ناشی از ‌پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب­آوری می­داند (سیدمحمودی، ۱۳۹۰: ۶).

 

تاب­آوری به توانایی یک انسان گفته می­ شود که به طور موفقیت­آمیز شرایط نامطلوب را پشت سرگذارده و با آن ها تطابق می­یابد و علی‌رغم مواجهه با مشکلات زندگی به قابلیت تحصیلی و هیجانی و اجتماعی دست می­یابد (اینزلیچ و همکاران[۵]، ۲۰۰۶: ۳۳۶ـ۳۲۳).

 

سازمان بهداشت جهانی در تعریف کیفیت زندگی به درک هر فرد از موقعیت خود در بافتی از نظام­های فرهنگی و ارزشی پیرامون، در ارتباط با اهداف، انتظارات و استانداردها و علاقمندی آن ها، تأکید دارد. در این نگاه، کیفیت زندگی مفهومی فراگیر است که از سلامت جسمانی، رشد شخصی، حالات روانشناختی، سطح استقلال، روابط اجتماعی و روابط با نهادهای برجسته محیط، تأثیر می­پذیرد و نیز بر ادراک فرد مبتنی است (بیاتیانی،۱۳۹۰: ۱۶۴).

 

با اینکه تعاریف تاب­آوری ممکن است متنوع باشد، بیشتر محققان متفقند که افراد تاب­آور در عوامل مشابهی مشترکند. برخی از این عوامل عبارتند از: هوش بالاتر، تعلق کمتر به همسالان بزهکار و عدم سوء مصرف مواد و بزهکاری.

 

محققان ویژگی­های مشترک دیگری را نیز در افراد تاب­آور بررسی کرده ­اند که عبارتند از: خودمختاری بالاتر، استقلال، همدلی، تعهد به کار، جدیت، مهارت‌های حل مسئله خوب و روابط خوب با همسالان. یکی از ویژگی­های فردی مؤثر در تاب­آوری، توانایی ایجاد خودنظم­دهی یا خودکنترلی است. در مجموع ویژگی­های شخصیتی همچون خودپنداره­ی مثبت، اجتماعی بودن، هوش، کفایت در کار آموزشی خودمختاری، عزت نفس، ارتباطات خوب، مهارت‌های حل مسئله و سلامت روانی و جسمانی از جمله عوامل مؤثر بر افزایش تاب­آوری به شمار می­رود (همایون نیا ودیگران،۱۳۹۱: ۲۵-۲۴).

 

 

  1. کیفیت زندگی

واژه کیفیت زندگی سرچشمه روشنی ندارد. کیفیت زندگی اگرچه جذابیت و معنی عام دارد، یک تعریف پذیرفته عام ندارد. به هر حال در بیان کلی،کیفیت زندگی به مؤلفه‌ (های)کامیابی یا رضایت­مندی بیشتر یا کمتر در زندگی مردم مربوط می­ شود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




۱-۱۰- تعریف واژه ‏ها

 

تولید ناخالص داخلی (GDP) : تولید ناخالص داخلی به عنوان مهم‌ترین شاخص عملکرد اقتصادی در تجزیه و تحلیل‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

این شاخص نشان دهنده اندازه اقتصادی یک کشور است و معادل ارزش کل کالاها و خدمات نهایی است که در طول یک سال در داخل مرزهای جغرافیایی تولید می‌شود. در حساب‌های ملی ایران، روش تولید(ارزش افزوده( به عنوان روش اصلی محاسبه تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای به دست آوردن GDP باید خالص درآمد عوامل تولید را ازGNP کسر کرد. خالص درآمد عوامل تولید(برای ایران) برابر است با معادل تولید و درآمدی که اشخاص ایرانی و سرمایه های ایرانی و خارجی ایجاد می‌کنند منهای معادل تولید و درآمدی که اشخاص خارجی و سرمایه های خارجی در ایران ایجاد می‌کنند(رحمانی،۱۳۷۸).

 

نرخ ارز اسمی(NRE)[3]: تعداد واحدهای پول خارجی که معادل با یک واحد پول داخلی است را اندازه‌گیری می‌کنند که در این پژوهش این نرخ به صورت زیر محاسبه شده است.

 

(۱-۲) ارزش بولیوار به ریال=

 

نرخ ارز واقعی(RER)[4]: این نرخ به طور مستقیم قابل محاسبه نمی‌باشد، لذا آن را به طور غیرمستقیم با بهره گرفتن از ترکیب شاخص‌های دیگر محاسبه می‌کنند. برای محاسبه نرخ واقعی ارز با

 

توجه به نرخ ارز اسمی وشاخص قیمت مصرف‌کننده از رابطه‌ زیر استفاده ‌ می‌شود.

 

RERcpi = NRE * CPIv/ CPIi(1-3)

 

که CPIv شاخص قیمت مصرف کننده ونزوئلا و CPIiشاخص قیمت مصرف کننده ایران می‌باشد(برانسون،۱۳۸۳).

 

داده های سری زمانی: داده­هایی است که در قالب یک (چند) متغیر خاص، در طول زمان رخ می­دهد.

 

۱-۱۱- ساختار تحقیق

 

در این پژوهش ابتدا در فصل اول کلیات تحقیق اعم از اهداف و سوالات تحقیق و..آورده شد، سپس در فصل دوم به مبانی نظری این موضوع و پژوهش‌های انجام شده در این زمینه می‌پردازیم. در فصل سوم مدل‌های مرتبط با موضوع و آزمون‌های مربوطه توضیح داده می‌شود و سپس در فصل چهارم به تخمین مدل‌ها و آزمون فرضیه‌ها می‌پردازیم و در نهایت در فصل پنجم نتایج و پیشنهادات بیان می‌گردد.

 

فصل دوم:

 

مبانی نظری

 

و مروری بر پیشینه تحقیق

 

۲– ۱- مقدمه

 

نرخ ارز متغیری است که بیش از سایر متغیرها با بخش خارجی اقتصاد ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارد. امروزه ارزش پول کشورها نه تنها تحت تاثیر سیاست‌های اقتصادی داخل هرکشور قرار دارد، بلکه نوسانات ارزی در بازارهای جهانی نیز بر ارزش پول و به تبع آن بر تجارت خارجی آن ها مؤثر می‌باشد. لذا در این فصل ابتدا به مبانی نظری این موضوع و سپس به مطالعات انجام شده در این زمینه می‌پردازیم.

 

۲-۲- چارچوب نظری تحقیق

 

جهت و میزان اثرگذاری نرخ ارز بر تراز تجاری از موضوعات و مسائل بسیار بااهمیتی است که در بسیاری از مطالعات دانشگاهی و نیز مطالعات کاربردی به آن پرداخته شده است. گفته می‌شود که تاثیرات کوتاه‌مدت تغییرات نرخ ارز بر تراز تجاری متفاوت از اثرات بلندمدت است.

 

تئوری‌های اقتصادی بیان می‌کند که یکی از ابزارهای سیاست اقتصادی جهت رفع کسری در تراز تجاری، کاهش ارزش پول ملی است. فهم اثر تضعیف واقعی پول ملی بر تراز تجاری درکوتاه‌مدت و بلندمدت امری مهم است، بخصوص برای کشورهای در حال توسعه که به دنبال آزادسازی تجاری و نرخ‌های ارز هستند. اگر تضعیف واقعی پول ملی، وضعیت تراز تجاری را در کوتاه‌مدت یا بلندمدت وخیم‌تر کند، ممکن است نیاز به سیاست‌های پولی و مالی که امر تثبیت ارزش پول رایج را نتیجه می‌دهند، وجود داشته باشد. اگر تضعیف ارزش پول ملی موجب بهبود تراز تجاری در کوتاه‌مدت و یا بلندمدت گردد، تحت این شرایط صادرات خالص تحریک شده و

 

باعث بهبود وضعیت تراز تجاری و اقتصادآن کشور می‌گردد(سینگ[۵]،۲۰۰۹).

 

دو روش اصلی برای بررسی اثرات تغییرات نرخ ارز روی تراز تجاری پیشنهاد شده است: روش اول، رهیافت کشش مارشال لرنر بوده که تاثیر کاهش ارزش پول ملی بر تراز تجاری را آنی دانسته و تحلیلی ایستا از آن ارائه می‌دهد. اما رهیافت دوم که موسوم به اثر منحنی ‌جی می‌باشد برخلاف روش قبلی بیان می‌کند که عکس‌العمل تراز تجاری در قبال تغییرات نرخ ارز نه تنها آنی نبوده، بلکه جنبه پویا داشته و ممکن است در طی دوره‌ای از زمان به وقوع بپیوندد. در ادامه به ارائه توضیحاتی ‌در مورد دو روش مذکور می‌پردازیم.

 

۲-۲-۱- پدیده منحنی جی

 

در مارچ ۱۹۷۳ زمانی که بیشتر کشورهای صنعتی تصمیم گرفتند که ارز رایج خود را به طور شناور اداره کنند، این باور رایج شد که انعطاف‌پذیری نرخ ارز، کسری‌های تجاری را تامین خواهدکرد ‌و کشورها را از اختلالاتی که منشاء خارجی داشته، دور می‌کند و کشورها می‌توانند از سیاست‌های پولی و مالی جهت اداره و مدیریت بهتر اقتصادشان استفاده کنند. این باور بیشتر بر اساس این حقیقت بود که کشش‌های تقاضای صادرات و واردات به قدر کافی بالا بودند تا بتوانند بهبود تراز تجاری متاثر از تضعیف پول ملی را تضمین کنند. اما مگی[۶](۱۹۷۳) اولین فردی بود که ‌به این مطلب اشاره کرد که تراز تجاری امریکا در سال ۱۹۷۱ با تضعیف دلار، بدتر شده است. سپس او به صورت تئوری چنین بحث کرد که ممکن است که تراز تجاری در پی کاهش ارزش پول بدتر گردد، این امر بیشتر به خاطر وقفه‌هایی است که در عکس‌العمل جریانات تجاری نسبت

 

به تغییر در نرخ ارز رخ می‌دهد. وقتی که وقفه‌ها یکبار محقق شوند، سرانجام تراز تجاری بهبود می‌یابد(بهمنی اسکویی و گوسوامی[۷]،۲۰۰۳).

 

مگی این پدیده را با فرض برقراری شرط مارشال-لرنر این‌گونه تفسیر نمود:”تضعیف پول ملی ابتدا وضعیت حساب جاری را بدتر می‌کند، چون با تضعیف پول ملی مقدار حقیقی حجم صادرات و واردات تغییر نمی‌کند ولی واردات نسبت به قبل گران‌تر می‌شود و لذا وضعیت تراز تجاری بدتر می‌شود. با گذشت زمان هم تولیدکنندگان و هم مصرف‌کنندگان نسبت به تضعیف پول ملی واکنش نشان داده و مقادیر صادرات و واردات بر اساس قیمت نسبی کالاهای داخلی شروع به تعدیل کرده و وضعیت تراز تجاری رو به بهبودی می‌نهند. به عبارت دیگر، تضعیف پول ملی با وقفه‌های زمانی بر تراز تجاری تاثیر می‌گذارد. نمودار تأخیر واکنش تراز تجاری نسبت به تضعیف پول ملی شبیه حرف j می‌باشد، لذا این پدیده اثر منحنی j نامیده می‌شود”.(کازرونی و مجیری،۱۳۸۹).

 

کروگر[۸]پدیده منحنی جی را ناشی از این ضعف می‌‌داند که به هنگام تغییر در نرخ ارز، بسیاری از کالاها که هم ‌اکنون در راه می‌باشند، تحت قراردادهایی خریداری شده‌اند و تکمیل این معادله، تغییرات کوتاه‌مدت در تراز تجاری را موجب می‌شود و در واقع تراز تجاری بدتر می‌شود. در واقع وی بیان می‌کند یک دسته از قراردادها برای واردات که قبل از کاهش ارزش پول بسته شده‌اند، قادر به تغییر آن‌ ها نیستیم، در نتیجه‌ این امر، هزینه کالاهای وارداتی افزایش یافته و تراز تجاری بدتر می‌شود (رسیدگان،۱۳۸۱).

 

۲-۲-۲- مارشال لرنر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ب.ظ ]




اما در رویکرد بافتی رشد معنوی حاصل اثر متقابل سیر درونی (تجارب درونی و یا اتصال به منبعی نامحدود) و سیر بیرونی (فعالیت­های روزانه و ارتباطات) است. بدین معنا که رشد معنوی از یک سو ما را بر آن می­دارد تا به جهان بیرون و اطراف نظر افکنیم و خود را با کل زندگی متصل و یکپارچه سازیم و از سوی دیگر، ما را بر آن می­دارد تا به درون خود نظر افکنیم و توانایی بالقوه­ی خود برای رشد، یادگیری، همکاری و… را بپذیریم و کشف کنیم. بدین ترتیب، در این رویکرد، معنویت افراد را به سمت برقراری پیوند بین اکتشاف خود و جهان سوق می­دهد که این امر از طریق پیگیری یک زندگی بارور و شکوفا محقق می­ شود. از این رو، رشد معنوی از منظر این رویکرد شامل تعاملات پیچیده متغیرهای محیطی و فرآیندهای رشد فردی است (روهل­­کپارتین، بنسون و اسکیلز، ۲۰۱۱).

 

در این زمینه ‌می‌توان به مطالعه­ روهل­کپارتین، بنسون و اسکیلز (۲۰۰۶) اشاره کرد. از نظر آنان معنویت یک منبع بشری و ذاتی برای جستجوی معنا، برقراری پیوند با دیگران و مقدسات، داشتن هدف در زندگی و خدمت به جامعه است و انسان از انگیزه­ای درونی برای جستجوی این امور برخوردار است. علاوه بر این، این فرآیندهای مرکزی به طور کامل با رشد هویت ارتباط دارند و از آنجا که افراد از گرایشی ذاتی برای رشد معنوی برخوردارند، این گرایش می ­تواند به شکل­ گیری هویت معنوی منجر شود (تمپلتون[۱۴۸] و اکلز[۱۴۹]، ۲۰۰۶؛ روهل کپارتین، بنسون و اسکیلز، ۲۰۱۱ ). درمطالعه­ی روهل­کپارتین و همکاران به جای تأکید بر تجارب، اعتقادات و اعمال، فرآیندهای محوری معنویت شامل سه بعد آگاهی و بیداری[۱۵۰]، پیوستگی و تعلق[۱۵۱] و زندگی قدرتمندانه[۱۵۲] مدنظر قرار گرفته است.

 

آگاهی و بیداری شامل آگاهی به قدرت ذاتی خود (خود آگاهی) و همچنین آگاهی به زیبایی و عظمت جهان است و غالباً زمانی تجربه می­ شود که فرد خود را بخشی از چیزی بزرگتر می­داند. جستجوی معنا و هدف از بودن و زندگی، تجربه­ هشیاری و آگاهی و کشف و پذیرش رشد بالقوه، تجارب مربوط ‌به این بعد می­باشند.

 

بعد پیوستگی و تعلق بیانگر اتخاذ رویکردی است که در آن زندگی به هم پیوسته و متصل است و جستجوی ‌معنا در روابط و پیوستگی با دیگران حائز اهمیت است. این بعد شامل عواملی چون تجربه­ همدلی، مسئولیت پذیری، عشق ورزیدن به دیگر انسان­ها و جهان، یافتن معنا در ارتباط با دیگران، جهان و تجارب روزانه می­ شود.

زندگی قدرتمندانه به ایجاد جهت و سمت و سویی برای زندگی اشاره دارد که ریشه در امید، هدف و حق­شناسی دارد و فرد را قادر می­سازد تا هویت، عشق و ارزش­های اصیل خود را از طریق روابط و فعالیت­ها نشان دهد.

 

مطابق با این رویکرد، رشد معنوی حاصل تعامل و یکپارچه شدن این ابعاد فردی و جمعی است و افراد و بافتی که فرد با آن در تعامل است تعیین­کننده­ سطح بهینه­ هر یک از این فرآیندها است و لزوماًً داشتن نمره­ی بالا در تمام این فرآیندها به یکپارچگی منجر نمی­ شود. علاوه براین، با افزایش سن، این فرآیندها به سمت یکپارچگی بیشتری سوق پیدا ‌می‌کنند و رشد معنوی با رشد بهینه­ افراد و پیامدهای رشدی دارای همبستگی مثبت است.

 

۲-۲- نظریه دلبستگی

 

نظریه دلبستگی توسط بالبی (۱۹۶۹) پایه­ریزی و توسط اینزورث (۱۹۷۸) گسترش یافت. این نظریه­ بر اساس رویکردهای مختلفی از جمله کردارشناسی (تمرکز بر ارزش انطابقی در گونه­ های رفتاری)، روان­تحلیل­گری (تأکید بر تجربیات اولیه­ نوزاد- والد) و رویکرد شناختی (توجه به انتظارات کودک از خودش و دیگران) بنیان شده ­است (سیگلمن و ریدر[۱۵۳]، ۱۹۹۹).

 

بالبی به عنوان یک روان­تحلیل­گر معتقد است که علّت رفتارهای بزرگسالی در دوران کودکی و وقایع این دوران نهفته است. اما در حالی که در رویکرد بسیاری از افراد منتسب به مکتب روان­تحلیل­گری چون آنا فروید و ملانی کلاین، دلبستگی به عنوان یک نیاز ثانویه و وسیله­ای جهت ارضای نیازهای اساسی­تری چون گرسنگی ملاحظه می­ شود، در نظریه دلبستگی نیاز به دلبستگی به عنوان یک نیاز نخستین مطرح شده است و انگیزه­ انسان جهت برقراری دلبستگی از طریق نظام­های رفتاری ذاتی[۱۵۴] هدایت می­ شود که ایمنی و حفاظت کودک را تأمین می­ نماید (کرین، ۱۹۸۵). از این رو، نظریه دلبستگی ریشه در رویکرد کردارشناسی دارد و اعتقاد بر این است که افراد به لحاظ زیست­شناختی به گونه ­ای برنامه­ ریزی ‌شده‌اند که به دنبال مجاورت با مراقبان خود هستند. این رفتار که ضامن ایمنی و بقای آن ها است به صورت طبیعی انتخاب شده­است (بالبی، ۱۹۶۹). بر این اساس، بالبی (۱۹۶۹) دلبستگی را به عنوان تمایل ذاتی انسان به برقراری پیوند عاطفی عمیق با افراد خاص تعریف می­ کند. او معتقد است که انسان با یک نظام روانی- زیستی ذاتی متولد می­ شود و این نظام که در بردارنده­ رفتارهای دلبستگی چون مکیدن، خندیدن، گریستن، جستجوی منبع و … است نوزاد را بر می­انگیزد تا در هنگام نیاز، مجاورت خود را با افراد مهم و یا چهره­ های دلبستگی حفظ کند و از این طریق نیاز خود به امنیت و مراقبت را تأمین نماید.

 

بالبی سه سال اول زندگی را دوره­ حساس جهت تشکیل دلبستگی می­داند، اما، او علاوه بر آمادگی بیولوژیکی افراد برای دلبستگی به مراقبان خود، فرایند یادگیری را نیز در ایجاد رابطه­ای ایمن سهیم می­داند و معتقد است که عملکرد مطلوب نظام دلبستگی به کیفیت ارتباط مادر- نوزاد و میزان دسترسی، حمایت و پاسخگو بودن چهره­ دلبستگی به هنگام نیاز بستگی دارد و چنانچه چهره­ دلبستگی در دسترس و پاسخگو باشد عملکرد بهینه نظام دلبستگی تسهیل و احساس دلبستگی ایمن پایه­گذاری می­ شود. در این صورت، فرد جهان را مکانی امن می­پندارد که در آن چهره­ های دلبستگی به هنگام نیاز یاری ­رسانند و این شرایط به فرد این امکان را می­دهد تا کنجکاوانه در محیط جستجو کند و با سایر افراد به تعامل بپردازد. اما زمانی که چهره­ دلبستگی در دسترس، پاسخگو و حمایت­گر نباشد فرد نسبت به شایستگی خود و چهره­ دلبستگی شک و تردید می­ کند و نه تنها دلبستگی ایمن تشکیل نمی­ شود بلکه به نوعی وابستگی شدید و یا اجتناب از چهره­ دلبستگی بروز می­یابد. بر اساس همین تجارب مکرر و روزانه­ با چهره­ دلبستگی، کودک انتظاراتی را از نحوه­ تعامل خود با چهره­­های دلبستگی شکل می­دهد و ‌به‌تدریج‌ این انتظارات را به صورت یک سری بازنمایی­های ذهنی تحت عنوان مدل کارکرد درونی ‌درون‌سازی می­ کند. مدل کارکرد درونی در واقع بعد شناختی نظریه دلبستگی است و به دو دسته “مدل‌های درونی از خود”[۱۵۵] و “مدل‌های درونی از دیگران”[۱۵۶] تقسیم می­شوند. مدل‌های خود به طرحواره­های مثبت یا منفی فرد از توانایی های خود و احساس ارزشمند بودن یا نبودن فرد اشاره دارد. اما مدل‌های دیگران به طرحواره­های مثبت یا منفی فرد از افراد دیگر در زمینه ­های معین و قابلیت اعتماد یا عدم اعتماد فرد به دیگران بر می­گردد. این دو مدل در فرد به صورت مکمل و در تعامل با هم رشد می­یابند، اما هر یک از آن ها می ­تواند مستقل از دیگری نیز عمل کند، ‌بنابرین‏ فرد می ­تواند یک طرحواره مثبت از دیگران و یک طرحواره منفی از خود داشته باشد و برعکس (بارتلمئو و هورویتز،۱۹۹۱، به نقل از سلیمی، ۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:02:00 ب.ظ ]