2-6-3 حرکت دست– 34

2-6-4 جهت دست– 36

2-6-5 حالات صورت– 36

2-7 فراگیری زبان در کودکان ناشنوا 39

2-7-1 مراحل فراگیری زبان اشاره 42

2-8 ساختواژه 48

2-9 زمان و نمود- 49

2-10 زمان و نمود در زبان اشاره 52

2-11 جمع­بندی فصل- 68

فصل سوم: روش پژوهش– 69

3-1 روش پژوهش– 70

3-2 ابزار گردآوری داده­ها 70

3-3 جامعه و نمونة آماری- 72

3-4 نحوة اجرا 73

3-5 روش تجزیه و تحلیل داده­ها 76

3-6 جمع­بندی فصل- 77

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده­ها 78

4-1تجزیه و تحلیل داده­ها 79

4-2 چگونگی بیان زمان و انواع آن در زبان اشارة ایرانی- 80

4-2-1 قیدهای زمانی- 81

4-2-2 مشخصه­های غیردستی- 83

4-2-3 نشانگرهای واژگانی- 86

پایان نامه و مقاله

4-2-4 استفاده از گروه دستوری اعداد- 88

4-2-5 عبارات زمانی- 90

4-3 چگونگی بیان نمود و انواع آن در زبان اشارة ایرانی- 92

4-3-1 نمود استمراری- 93

4-3-2 نمود عادتی- 94

4-3-3 نمود مکرر- 95

4-3-4 نمود کامل- 96

4-4 یافته­های پژوهش بر اساس جنسیت– 101

4-5 جمع­بندی فصل- 102

فصل پنجم: بحث و نتیجه­گیری– 103

5-1 بررسی توصیفی داده­ها 104

5-1-1 زمان در زبان اشارة ایرانی- 106

5-1-1-1 نمونة واژگانی زمان- 107

5-1-1-2 نمونة ساختواژی زمان (تکواژ تصریفی) 108

5-1-2 نمود در زبان اشارة ایرانی- 110

5-1-2-1 نمونة واژگانی نمود- 111

5-1-2-2 نمونة ساختواژی نمود (تکواژ تصریفی) 111

5-2 جمع­بندی فصل- 112

5-3 پیشنهاداتی برای پژوهش­های آتی- 113

منابع فارسی- 115

منابع انگلیسی- 116

پیوست– 121

پیشگفتار

سخن گفتن (زبان) یکی از ویژگی­های ممتاز بشری است. انسان از راه سخن­گفتن با دیگر افراد جامعه ارتباط برقرار می­کند، می­فهمد و می­فهماند. گرچه از بیان کلمة زبان در نظر اول زبان بیانی به ذهن می­رسد اما زبان می­تواند ادراکی، کتبی، اشاره و هر نوع علایم قراردادی دیگر را نیز شامل شود. زبان اشاره یکی از مهمترین روش­های ارتباطی میان ناشنوایان می­باشد که سبب می­شود این افراد با یکدیگر و دیگران ارتباط برقرارکنند. حامیان زبان اشاره، در طول زمان ارزشی را که این زبان در جوامع ناشنوایان دارد بیان کرده­اند، همانگونه که ودیتز[1] اظهار داشته است که زبان اشاره بهترین هدیة خداوند به ناشنوایان است. همانطورکه زبان­های گفتاری در جامعة شنوایان توسعه پیدا می­کنند، زبان­های اشاره نیز به­طور گسترده و مستقل در جامعة ناشنوایان در سرتاسر دنیا رشد و توسعه می­یابند. زبان­های اشاره به صورت همگانی نیستند به عبارت دیگر در کل جهان یکسان نیستند و مانند زبان­های گفتاری مختلفی که در سرتاسر دنیا وجود دارد، زبان­های اشارة مجزا و مستقلی نیز در دنیا موجود می­باشند و هر جامعه­ای زبان اشارة مخصوص به خود را به کار می­برد. زبان اشارة ایرانی نیز جزء یکی از این زبان­ها محسوب می­شود. زبان اشارة ایرانی، زبانی دیداری/فضایی است که با دارا بودن ساختار نحوی و معنایی خاص خود به­طور طبیعی در جامعة ناشنوایان در سرتاسر ایران با تفاوت لهجه­های مختلف، رشد کرده است و مورد استفاده قرار می­گیرد. نکتة قابل ذکر آن است که تمامی افراد با وجود تفاوت در لهجة خود به راحتی با دیگر ناشنوایان از مناطق دیگر ارتباط برقرار می­کنند و این تفاوت اشارات مانعی برای عدم درک آنها نمی­باشد، در حقیقت درک آنها بیان­گر این مطلب است که این تفاوت­ها، تفاوت لهجه است نه تفاوت زبان.

اشارات موجود در این زبان از نوع قراردادی و در بعضی موارد به ­صورت شمایل­گونه[2] هستند. وجود اشارات قراردادی در این زبان اثبات می­کند که زبانی حقیقی است و تنها مجموعه­ای از تصاویر در فضا[3] نمی­باشد. تفاوت میان زبان اشارة ایرانی و به­طور کلی همة زبان­های اشاره با زبان­های گفتاری این است که در زبان­های اشاره، اطلاعات از طریق ترکیب آوا بیان نمی­شوند بلکه از طریق ترکیب شکل[4]، جهت[5] و حرکت[6] دست و همچنین حالات صورت[7] منتقل می­شوند. مانند زبان­های اشارة دیگر، زبان اشارة ایرانی نیز متشکل از دو بخش دستی و غیردستی است که این دو بخش برای تولید و درک زبان اشاره بسیار حائز اهمیت می­باشند. بخش دستی شامل مواردی از قبیل شکل، جهت، مکان و حرکت دست می­شود و بخش غیردستی در برگیرندة حالات صورت و بدن می­باشد. اشارات غیردستی (حالات صورت، چشم، ابرو، سر و غیره) در زبان اشاره نقش­های بسیاری را ایفا می­کنند. مهمتر از همه، نقشی است که این اشارات در نحو ایفا می­کنند. برای مثال، حالات صورت در اکثر زبان­های اشاره که زبان اشارة ایرانی نیز شامل آن می­شود، برای سوال­های بله/خیر یا سوال­های که­ای استفاده می­شوند. در زبان اشارة ایرانی هنگامی­که اشاره­گر سوال بله/خیر می­پرسد، ابروهایش را بالا می­برد و کمی سرش را به سمت جلو کج می­کند. هنگامی­که اشاره­گر سوال که­ای مانند کی، کجا، کدام و غیره را می­پرسد، ابروهایش را پایین می­آورد و کمی سرش را به سمت جلو می­برد در صورتی­که بدنش را به سمت عقب تکیه می­دهد و صورت نیز حالت جمع­شدگی به خود می­گیرد. در جملات شرطی نیز هنگام اشاره کردن، ابروها به سمت بالا حرکت می­کنند.

علاوه برکلیة نقش­های نحوی، حالات صورت و حرکات بدن در بیان آهنگ گفتار[8]، تکیه[9] و درنگ[10] نیز نقش مهمی ایفا می­کنند. درست مانند اصول زبرزنجیری که در زبان گفتاری جزء لاینفک کلام می­باشند، حالات صورت نیز جزء لاینفک زبان اشاره محسوب می­شوند. اما بر خلاف تکیه، آهنگ و درنگ که نمی­توانند به­ تنهایی بدون کلام استفاده شوند، بعضی از حالات صورت یا حرکات به­ تنهایی مورد استفاده قرار می­گیرند و جایگزین واژگان می­شوند. به­طور کلی احساسات فرد اشاره­کننده در صورت وی که با حرکات بدن همراه هستند مشخص می­شوند. بنابراین آنچه که در رابطه با درک و تولید زبان اشاره از اهمیت برخوردار است، توجه به هماهنگ بودن کلیة اجزاء تشکیل دهندة آن می­باشد، زیرا یک اشتباه کوچک در یکی از بخش­ها منجر به تولید اشاره­ای دیگر می­شود و درک مطلب را با مشکل مواجه می­کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...