پایان نامه ارشد زبان و ادبیات فارسی: سیمای حاتم اصم در آیینه ادبیات فارسی |
3-1-10- خانواده…………………………………… 20
3-1-11- دوستان و هم صحبتان……………………………………. 21
3-1-12- خلفای هم زمان با حاتم……………………………………. 21
3-1-13- سفرها………………………………….. 22
3-1-14- شرکت در جنگ (غزو)…………………………………… 22
3-1-15- دیدارها………………………………….. 23
3-1-16- دین و مذهب…………………………………….. 23
3-1-17- محل زندگی و ارشاد…………………………………… 23
3-1-18- برجسته ترین ویژگی ها………………………………….. 24
3-1-19- آثار مکتوب…………………………………….. 24
3-1-20- نظریه های خاص حاتم……………………………………. 25
3-1-21- علت ملقب بودن حاتم به اصم……………………………………. 26
3-2-حاتم اصم در فرهنگ های فارسی…………………………………….. 27
3-2-1- فرهنگ غیاث اللغات…………………………………….. 27
3-2-2- فرهنگ جامع آنندراج……………………………………. 28
3-2-3- اثر آفرینان……………………………………. 28
3-2-4- فرهنگ سخن……………………………………. 28
3-2-5- لغت نامه ی دهخدا………………………………….. 29
3-2-6- فرهنگ فارسی معین……………………………………. 37
3-2-7- دایره المعارف فارسی دکتر مصاحب……………………… 37
3-2-8- دانش نامه ی جهان اسلام…………………………………… 38
3-3- مقایسه ای جالب میان دو نام مشابه……………………………..39
3-4- جست و جوی نام حاتم اصم در اینترنت…………………………. 40
فصل چهارم: سیمای حاتم اصم در آثار نثر و نظم
4-1- سیمای حاتم اصم در کتاب شرح تعرف………………………………….. 42
4-2- سیمای حاتم اصم در کتاب طبقات الصوفیه………………………………….. 44
4-3- سیمای حاتم اصم در کتاب احیاء علوم الدین………………………………….. 47
4-4- سیمای حاتم اصم در کتاب مکاتیب فارسی غزالی…………………………….. 60
4-5- سیمای حاتم اصم در کتاب رساله ی قشیریه………………………………….. 69
4-6- سیمای حاتم اصم در کتاب کشف المحجوب………………………………….. 80
4-7- سیمای حاتم اصم در کتاب حدیقه الحقیقه …………………………………..87
4-8- سیمای حاتم اصم در کتاب بوستان سعدی…………………………………….. 92
4-9- سیمای حاتم اصم در کتاب تذکره الاولیاء………………………………….. 95
4-10- سیمای حاتم اصم در مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه…………………….. 121
4-11- سیمای حاتم اصم در کتاب نفحات الانس………………………………….. 123
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- تاثیر ادبی حاتم برادبیات…………………………………..128
فهرست منابع……………………………………. 133
چکیده لاتین……………………………………….. 135
چکیده:
حاتم اصم عارف نامی قرن دوم و سوم هجری در برخی متون نظم و نثر فارسی به ویژه در متون نثر صوفیه و عرفا یا هواداران آن ها مورد توجه واقع شده است که مطالبی که درباره ی او در اهم این متون یافت شده است دراین تحقیق نقل گردیده و مورد توضیح و بررسی قرار گرفته و یك ارزیابی كلی ازحضور حاتم در آن اثر شده است. هم چنین برای کامل تر شدن موضوع توضیحات تعدادی از فرهنگ ها، واژه نامه ها و دایره المعارف ها نیز به آن افزوده گردیده و درنهایت با بررسی این متون و یک جمع بندی کلّی و تائید مطالب مستند نشان می دهد که حاتم اصم به چه میزان در ادب فارسی و متون آن حضور و تأثیر داشته و این تأثیر تا چه میزان جنبه ی ادبی و هنری و تا چه حد جنبه ی معرّفی و اطلاع رسانی دارد و اطلاعات صحیح تر و قابل اعتمادتر در باب وی کدام است و سره از ناسره جدا می گردد.
مقدمه:
در باب واژه ی ادب و این كه منظور از ادب و ادبیات چیست سخنان گوناگون گفته اند و تعریف های گوناگونی برای ادب و ادبیات كرده اند كه هیچ یك جامع نیست. البته مفهوم آن تا حدی برای همه ی مردم روشن است و منظور از آن را كم و بیش در می یابند بدون آن كه نیازی به قالب گیری در تعریف و حدود معینی باشد. آیا می توان مرزی و حدی برای ادبیات ملت ها قایل شد و اگر می توان حدی برای آن دانست، دامنه ی آن تا كجا كشیده می شود؟
در زندگی ادبی، انسان در می یابد كه رسالت وی در این جهان تنها خورد و خواب نیست بلكه رسالت مهم تری بر عهده دارد و انسانیت به این نیست كه تنها گلیم خود را از امواج متلاطم بركناردارد و در نجات خود بكوشد ، انسان آن است كه برای سعادت نوع خود گام بردارد.پس شك نیست كه اندیشه ها و اندیشه های انسانی در سطح انسانیت یكی از عناصر مهم ادب است. ادیان به طور اعم در پایه ریزی نوعی از ادبیات سهمی به سزا داشته اند و با وجود تحولات و دگرگونی هایی كه در جامعه ها پدید آمده است اوضاع ادبی نیز دوشادوش دگرگونی های جوامع انسانی دگرگون شده است
زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است به عنوان ابزاری در انتقال بهتر ، بایسته تر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کرده اند . ادبیات ، درتلطیف احساسات ، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است به همین دلیل هر اندیشه ای که در قالب مناسب خویش ریخته شود ماندگارخواهد بود.
عبدالحسین زرین کوب در تعریف ادبیات می نویسد: ((بطور کلی ادبیات آنگونه سخنانی است که از حد سخنان عادی برتر و والاتر بوده و مردم آن سخنان را در خور ضبط و نقل دانسته اند و از شنیدن آنها دگرگون گشته اند و احساس غم و شادی یا لذت و الم کرده اند پس واضح است که یکی از ویژگی های مهمی که هر اثر باید داشته باشد تا در جمله آثار ادبی به حساب آید پایندگی و ماندگاری آن اثر در طول زمان است. بطور کلی اگر کسی که قصد دارد به آفرینش ادبی بپردازد به هدف ادبیات که همان بیان احساسات و عواطف درونی انسان است، ناظر باشد بطور حتم اثری که خلق می کند دارای ویژگی پایندگی (هر چند که پایندگی آثار بزرگ ادبی را نداشته باشد) خواهد بود؛ زیرا عواطف بشری امریست که دستخوش تغییر در طول زمان نمی شود و همواره ثابت است؛ به عنوان مثال مفهوم عشق در تمام دوران ها وجود داشته و همواره ستایش شده است((.
در هر جامعه ای ادب جلوه ایست از تجلیات روحی و آسایش ارواح سركش انسانی كه در دنیای نامتناهی در قید و بندهای بسیاری اسیر شده است و راه گریزی ندارد، لاجرم برای تسكین آلام و دردها و ناكامی ها و رنج و عذاب و شكنجه كه ناگزیر به تحمل آن ها است متوسـل به مناجـات و راز و نیــاز می شود و اندیشه ها واحساسات خود را كه هرگز نمی تواند در این جهان ابراز كند به شکل جالب و دل انگیزی بیانمی كند، در لباس نثر، در لباس نظم، در جلوه های موسیقی، در بیان احساسات دقیق و رقیق عرفانی و اتحاد و فنا و یگانگی، این امور همه به هم پیوسته است.
ادبیات زاییده روح و ذوق های لطیف و حساس است و بازتاب دهنده ی روح لطیف عرفانی است و در پاره ای موارد جنبه های ارشادی آن نیرومند است كه اخلاقیات مذهبی را در بردارد.
در گلزار معانی و حقایقی که چمن آرای فکر بشر بوجود آورده است تا کنون گلی خوشبوتر از گل عرفان نرسته است و گلهای دیگر این گلزار نیز تا نفحه ای از این گل نداشته باشند بویشان مطبوع طبع صاحبدلان واقع نمی گردد و شگفت آنست که در گلزار معانی و حقایق از این نوع رستنی جز یک گل بیشتر نروئیده و محل روئیدن آنهم مشرق زمین بوده است.
عرفان کعبه ی مقصودی است که رهروان راه دین و علم هر دو به آنجا می رسند. عرفان حقیقتی است که در عرض تمام مذاهب و علوم قرار گرفته و با همه دشوار بدست آمدنش همه کس می تواند از دین و مذهب و علم خود آنرا بیابد و عارف واقعی کسی است که بر حقیقت فضائل و رذائل واقف گشته و متحلی به فضائل و متخلی از رذائل گردیده و انقدر دارای صفای قلب شده که نسبت به هر جانداری تا چه رسد به انسان مهربان است بنابراین با خواندن حالات عارفان در می یابیم هیچ مقامی برای انسان بالاتر از مقام معرفت و هیچ حالی خوشتر از حال عرفان نیست و هرکس می خواهد به کمال مطلوب انسانیت برسد باید بکوشد به این مقام و حال برسد.
تصوف در قرن دوم هجری که ابتدای ظهور آنست عبارت بوده از توجه مفرط به زهد و عبادت بر طبق اوامر و نواهی شریعت اسلام و موضوعات تصوف در قرن دوم یعنی ابتدای ظهور آن زهد ، توکل ، صبر ، شکر ، اخلاص ، محبت و معرفت و اموری از این قبیل بوده و در آغاز تمام این مطالب یکسان مورد توجه قرار می گرفت ولی طولی نکشید که پیشوایان طریقت هر یکی به یکی از این موضوعات بیشتر متوجه گردیده و مستغرق حالتی از حالات مذکور شده اند.
کم کم تصوف شکل دیگری به خود گرفت و فرقه صوفیه رسما در مقابل فرقی که در اسلام ظاهر شده بودند به عنوان یک فرقه ی صاحب تشکیلات و آراء و عقائد مخصوص عرض اندام کرد . این فرقه مشایخ و بزرگان بسیاری داشته که حاتم اصم یکی از مشایخ بزرگ صوفیه در قرن دوم و سوم است که او نیز دارای ویزگیهای برجسته ای مانند زهد ، صدق ، کرم ، عدم خشم ، آرامش اخلاقی است و حتی نظریه های خاصی را مانند مرگ های چهار گانه و تقسیم شهوت بیان نموده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-17] [ 11:13:00 ق.ظ ]
|